-
شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸
-
۹۸۷
امروزه، جامعه اسلامی ما همانند دیگر جوامع، از ویژگیها و کارکردهای حقیقی مسجد در صدر اسلام فاصله دارد که برای رسیدن به الگوی مسجد طراز اسلامی نیاز است این فاصلهها کم شود، زیرا مسجد طراز اسلامی عهدهدار نقشهای مهمی در زمینه عبادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نظامی و... است.
برای تبیین جایگاه و شاخصههای مسجد طراز اسلامی باید بازگشتی به صدر اسلام داشت و بررسی کرد که در آن زمان هدف از تشکیل بنای «مسجد» چه بوده و نیّات و خواستههای پیامبر در مورد مسجد چیست؛ زیرا مشخص کردن کارکرد مسجد در صدر اسلام میتواند بهترین الگو در تهیه و تدوین مسجد جامع طراز اسلامی باشد. با الگوبرداری از مساجد صدر اسلام میتوان به مسجد طراز اسلامی در جامعه کنونی دست یافت.
مطالعه ویژگیها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام، سیمای مسجد طراز اسلامی را برای ما به خوبی روشن میکند؛ در میان ویژگیهای و کارکردها مسجد در صدر اسلام، کارکرد تربیتی و آموزشی آن تبلور شایان توجّهی داشته است؛ از آنجا که تزکیه و تعلیم دو بال پرواز در آسمان کمال انسانی است، مساجد در کنار انسان سازی و پرورش بُعد اخلاقی، همواره جایگاه و مهد علوم مختلف به ویژه علوم دینی بوده است. در این نوشتار، فرازهایی از این ویژگیها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام، به ویژه کارکرد تربیتی و آموزشی آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) مفهوم «مسجد طراز اسلامی»
واژۀ «طراز» در اصل کلمهای پارسی و «تراز» بوده و سپس معرّب شده است. به لباس ویژهای که برای سلطان بافته میشود، طراز گفته شده است و از همانجا بر هر چیزی که خوب و عالی بوده، این واژه اطلاق گردیده است و در نهایت، به تقدیر مستوی؛ یعنی چیزی که در اندازه و قواره مورد پسند باشد، طراز میگویند.
ابنمنظور در «لسان العرب» مینویسد: «و الطِّرزُ: ما یُنسَجُ مِن الثّیابِ للسّلطان، فارسیٌ أیضاً و الطِّرزُ و الطّرازُ: جَیِّدُ کُلِّ شیءٍ و قیل: هو مُعَرّبٌ و اصلُه التقدیرُ المُستوی بالفارسیة».[۱]
از کتابهای لغت فارسی اینگونه استفاده میشود که واژۀ «طراز» یا «تراز» به معنای قاعده، قانون، روش، رتبه، قِسم، نوع، همشأن، همپایه و همسطح است.[۲]
مسجد طراز اسلامی عنوانی است که نخستین بار مقام معظم رهبری در پیامی که به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز(۱۸ مهرماه ۸۹) دادند، خواستار رسیدن به چنین مسجدی شدند. منظور از مسجد طراز اسلامی، رسیدن به مسجدی است بر اساس قاعده و روش صدر اسلام.
ب) پارادایمهای مسجد طراز نظام اسلامی
اگرچه در خصوص تعریف و مختصات «مسجد طراز نظام اسلامی» غیر از چند پژوهش موردیِ محدود و یک کتاب کوچک مستقلّ که آن هم عصاره یک رسالۀ دکترا بوده است، تحقیقات شایسته و بایستهای صورت نگرفته است؛ امّا از بررسی مجموع دیدگاههای منتشره در خصوص مسجد و انتظارات کارکردی آن میتوان سه تلقّی از مفهوم «مسجد طراز اسلامی» احصاء نمود:
۱ـ دیدگاه تاریخی، سنّتی
عدّهای مقصودشان از «مسجد طراز اسلامی» یا «مسجد طراز نظام اسلامی»، همانا مسجدی است که بهطور کامل منطبق بر ویژگیها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام و به خصوص در زمان حکومت نبوی در مدینة الرّسولn باشد.[۳] این تلقّی اگر چه از لحاظ ابتناء بر روش و سیره پیامبر اکرمn بسیار صواب و قابل تقدیر است و حتّی گاهی در ظاهر منطبق با فرمایشی از امام راحلv است که فرمودند: «امیدوارم موفّق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اوّل»[۴] امّا نگرشی جامع و پویا نیست.
به عبارت دیگر، احیای تمام کارکردها و نقشهای مسجد در عصر نبویn، امری بسیار ضروری و شایسته است؛ امّا چنانچه از فرمایش حضرت امام راحلv و نظایر آن چنین برداشت شود که سقف و نهایت نقشآفرینی و کارکرد مسجد همان است که در صدر اسلام ظهور و بروز پیدا کرد و کسی حقّ ندارد کارکردی فراتر از آن را برای مساجد تعریف نماید، چنین برداشتی بهطور قطعی ناصواب و عامل رکود و ایستایی خواهد بود.
نکته شایان توجه در اینجا این است که سخن حکیمانه امام راحلv که بهطور قطعی نمیتواند به تنهایی و بدون توجّه به سایر مبانی و دیدگاههای دیگر ایشان مورد استناد قطعی قرار گیرد، ناظر بر مقایسه دوران پیش و اوایل دوران پس از انقلاب با دوران صدر اسلام است. در واقع، امام راحلv در مقام اعلام عدم رضایت از وضع موجود مساجد در ابتدای انقلاب و فاصله بسیار زیاد آن از جایگاه و کارکردها شایسته آن است و با ارجاع اذهان به اوضاع مساجد در صدر اسلام و عصر حکومت اسلامی پیامبر اکرمn، قصد داشتهاند این حقیقت را یادآوری و القاء کنند که باید کارگزاران نظام اسلامی تلاش کنند تا مساجد به عنوان کانونهای اصلی شکلگیری انقلاب به تراز لایق خود برگردند.
از طرف دیگر، در زمان شخص امام راحلv هم مساجد به پایگاه خدماتی تبدیل شده بودند که شاید هرگز در طول تاریخ سابقه نداشته است؛ نظیر تمرکز بسیج اقتصادی در مساجد، مراکز برگزاری انتخابات، محلّ اسکان مسافران نوروزی و... .
۲ـ دیدگاه حدّاقلی
گروهی از صاحبنظران و محقّقان بر این باورند که کارکردها و نقشهای مسجد در عهد نبویn، بر دوگونه بوده است:
الف) کارکردهایی که مربوط به مسجد، بما هو مسجد میشود، فارغ از اینکه حکومت و حاکمیّت اسلامی باشد یا نه و صرفنظر از اینکه در حکومت اسلامی، حاکم پیامبرn یا امام معصومj یا ولی فقیه غیرمعصوم باشد.
ب) کارکردهایی که ناشی از اختیارات انحصاری حاکم معصوم - اعمّ از پیامبرn و ائمّهb - است و بهطور مستقیم به شئون و اختیارات ایشان بازمیگردد.
این گروه ـ که اغلب دارای مبانی اسلامشناختی غیرپویا و کمبهره از تأثیرات زمان و مکان هستند ـ در سایه دستهبندی مذکور، چنین نتیجه میگیرند که مهمترین وظیفه مساجد، برپایی نماز جماعت، مجالس ذکر و دعا و موعظه و حداکثر - در بُعد اجتماعی - همکاری مؤمنان برای رفع نیازهای مادّی و مالی نیازمندان محلّ و تسکین آلام آنهاست.
متأسّفانه باید گفت این دیدگاه - دانسته و ندانسته - حاشیهای از تئوری دشمن ساخته «سکولاریسم» و جدایی دین از دنیا و سیاست است که گاه آگاهانه از تریبونهای روشنفکران دینی مطرح میشود و گاه ناآگاهانه بر زبان و قلم متدیّنین سنّتی جاری میگردد.
۳ـ دیدگاه فقه پویا (حدّاکثری)
به هر حال، با تکیه بر دو مبنای اصولی و عمده در فقه شیعه، معتقدیم که کارکردهای مسجد در دوران نظام اسلامی، علاوه بر شمول کلّیه کارکردهای مسجد در نظام اسلامی نبویn، میتواند و باید بتواند - ضمن رعایت اصول و ارزشهای بنیادین تفکّر اسلامی - شامل کارکردها و نقشهای نوینی متناسب با نیازها و مقتضیّات جدید باشد.
ج) مهمترین شاخصههای مسجدِ طراز اسلامی
۱. مسجد، کانون عبادت
از آیات شریف قرآن کریم اینگونه استفاده میشود که یکی از اهداف آفرینش عالم و موجودات، «عبادت»[۵]و «تقرّب الی اللّه» است.[۶]عبادت در مورد انسان، دو معنای عامّ و خاصّ دارد؛ عبادت در معنای عامّ، هر رفتار و کرداری را شامل میشود که رضایت و خشنودی خداوند در آن باشد. عبادت در معنای خاصّ، راز و نیاز با خداوند، ذکر و یاد او و سخنگفتن با اوست و عباداتی چون دعا، ذکر، تلاوت قرآن و برپایی نماز را شامل میشود.
بیشکّ، در پیدایش توجّه قلبی به خداوند، عوامل فراوانی نقش دارند که از جمله آنها، «مکان عبادت» است. مسجد، با ویژگیهای خاصّ خود، بهترین و مناسبترین مکان برای حضور و شکرگزاری به درگاه الهی است.
در قرآن کریم، هر جا سخن از مسجد به میان آمده، به جنبههای عبادی آن به عنوان عنصر محوری و بنیادین در تعالی فرهنگ دینی جامعه اشاره شده و در آیات متعدّدی از قرآن کریم، مسجد، جایگاه عبادت و یاد خداوند شناخته شده است که در ادامه برخی از آنها به عنوان نمونه بیان میشود:
۱. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً».[۷]
۲. «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».[۸]
۳. «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ».[۹]
۴. «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال؛ (این چراغ پرفروغ) در خانههایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)؛ خانههایى که نام خدا در آنها برده مىشود و صبح و شام در آنها تسبیح او مىگویند».[۱۰]
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه؛ کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد».[۱۱]از جمله «أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»، استفاده مىشود که مساجد محلّ عبادت و پرستش الهى است.
علامّه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» میفرمایند: «به طور مسلّم، معنای بیوت، همان مساجد است که جایگاهی ویژه برای ذکر نام خداست و به همین منظور بنا شده و حتّی خانههای پیامبران و ائمّه اطهارb نیز از مصادیق کلمه بیوت است».[۱۲]
راز این نامگذاری آن است که مردم در این مکان به سوی خداوند متعال تقرّب میجویند و با عبادت خالصانه و جمعی، به سوی او ره میسپارند و از همین رو، قرآن کریم کعبه را که برترین خانه خدا بر روی زمین است، خانهای برای مردم به شمار میآورد و میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین».[۱۳]
به هر حال، همانگونه که ملاحظه میشود، در این آیات وصفی که برای مسجد ذکر شده، آن است که در مساجد نام خداوند برده میشود و مردان خدا برای تسبیح و ستایش حقّ تعالی در صبح و شام بدان روی میآورند و این به روشنی بیانگر این حقیقت است که رسالت اوّلیه و اساسی این مکان مقدّس در اسلام، آن است که کانون عبادت و ذکر و تسبیح خداوند متعال باشد.
آری؛ نام مسجد یادآور بندگی در برابر پروردگار متعال است. مسجد، جایگاه سجده است و سجده اوج عبادت و بندگی انسان برای خدا: «السُّجودُ مُنتَهَی العِبَادَه مِن بَنی آدَم.»[۱۴]
پیامبرگرامی اسلامn از نخستین روزهایی که دعوت به اسلام را به صورت آشکارا مطرح ساختند، از کعبه و مسجدالحرام (اوّلین مسجد ساخته شده بر روی کره زمین) به عنوان پایگاه عبادی استفاده میکردند و در آن به قرائت قرآن و مناجات با خدا و اقامه نماز میپرداختند. شواهد تاریخی بیانگر آن است که مسلمانان را تشویق و ترغیب مینمودند تا به مسجد رفت آمد کنند و از برگزاری نمازهای پنجگانه در مساجد بدون عذر تخلف نورزند.
پیامبر اکرمn فرمودند: «مَنْ صَلَّى الْخَمْسَ فِی جَمَاعَةٍ فَظُنُّوا بِهِ خَیْراً؛ هرکس نمازهای پنجگانه خود را در مسجد به صورت جماعت اقامه کند، پس بر او گمان نیک ببرید».[۱۵]
همچنین فرمودند: «الجُلوسُ فِی المَسجِدِ اِنْتِظاراً لِلْصَلاة عِبادةٌ؛ نشستن در مسجد به انتظار اقامه نماز، عبادت است».[۱۶]
از ابوذر غفّاری نقل شده است که پیامبر به او چنین وصیّت کردند: «یا أَبَاذَر! إِنَّ اللَّهَ یعْطِیک مَا دُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ وَ تُصَلِّی عَلَیک الْمَلَائِکةُ وَ یکتَبُ لَک بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یمْحَى عَنْک عَشْرُ سَیئَاتٍ؛ ای اباذر، به درستی که خداوند به تو اعطا میکند، مادامی که در مسجد نشستهای، به اندازه هر نفسی که میکشی، درجهای در بهشت و ملائکه نیز بر تو درود میفرستند و برای تو به اندازه هر نفسی که میکشی، ده حسنه ثبت و ده گناه تو را پاک میکنند».[۱۷] این تأکیدات تا بدان حد هستند که خودداری از حضور در مساجد از روی بیاعتنایی، نوعی رویگردانی از سنّت پیامبر و موجب عدم قبول عبادات به شمار میآید.[۱۸]
در صدر اسلام، مسلمانان به برپایی نمازهای جماعت ـکه مظهر بندگی، شُکوه، حیات و وحدت امّت اسلامی استـ بیش از امروز اهمّیت میدادند؛ امّا باید گفت که در طول تاریخ ۱۴۰۰ سالۀ اسلام، کارکرد مسجد در بعد عبادی، هرگز افول نکرده است؛ اگرچه در زمینههای دیگر با فراز و نشیب بسیار همراه بوده است.
ویل دورانت، مورّخ مشهور غربی، در گزارشی از جوامع اسلامی، چنین مینویسد: «پیش از آفتاب و نیمه روز و نزدیک غروب، مؤذّن بر گلدسته بالا میرود و به وسیله اذان، مسلمانان را به نماز میخواند. به راستی،این دعوت چه نیرومند و شریف است که مردم را پیش از طلوع آفتاب به بیداری دعوت میکند؛ چه خوب است که انسان به هنگام نیمروز از کار باز ایستد و چه بزرگ و باشکوه است که ضمیر انسان، در سکوت شب به جانب خداوند جلّ جلاله توجّه کند.»[۱۹]
۲. مسجد، کانون فعالیتهای سیاسی
یکی دیگر از کارکردهای مسجد در صدر اسلام، کارکرد سیاسی بود. به صراحت میتوان ادّعا کرد که در کنار بعد عبادی مسجد، وسیعترین و مهمترین کارکرد مسجد، کارکرد سیاسی آن بوده است.
از آغاز اسلام، این مکان مقدس با مسائل سیاسی آمیخته شد. زیرا شریعت اسلام دینی است که در آن رابطهای مستقیم بین فعالیتهای عبادی و سیاسی وجود دارد. این ارتباط به روشهای متعدد قابل تصوّر و درک است که از آن جمله، میتوان به خطبههای نماز جمعه و بیان مسائل حکومتی و سیاسی و مسائل مهم اجتماعی توسط خطیب جمعه اشاره کرد. مسجد، پایگاه و مرکز همۀ فعّالیّتهای سیاسی جامعهاسلامی و در واقع، «دارالحکومة» آن بوده است. ملاقات رهبران و نمایندگان خارجی و تصمیمگیریهای مهم در مساجد صورت میگرفت و حرکتهای سیاسی، اجتماعی از مسجد رهبری و سازماندهی میشد.[۲۰]پیامبرn پیش از هجرت به مدینه، با وجود فشار حاکم در مکه با برخی از گروهها، در مسجدالحرام گفتگو میکرد. پس هجرت به مدینه نیز پیامبر در مسجد، با افراد و گروههای اعزامی از قبیلهها و طایفههای گوناگون گفتگوی سیاسی انجام میداد. در مسجدالنبی مکانی به نام «اسطوانةالوفود»(ستون هئیتها) برای این گفتوگوها در نظر گرفته شده بود.[۲۱] همچنین در زمان خلفای نخستین و امام علیj همۀملاقاتهای عمومی در مسجد انجام میشد و حتّی نمایندگان خارجی، در مسجد به حضور پذیرفته میشدند. مسجد، محلّ بیعت و اعلام برنامههای حکومتی نیز بود.
ابنابیالحدید در شرح نهجالبلاغه مینویسد: وقتی مردم هجوم آوردند تا با امام علیj بیعت کنند، آن حضرت امتناع ورزید؛ ولی اصرار عموم در حدّی بود که حضرت چارهای نداشت. در این مرحله که مشروعیّت الهی با مقبولیّت عمومی همراه گشته بود و حجّت بر آن حضرت تمام شد، امام، حاکمیّت را پذیرفت؛ ولی برای انجام بیعت فرمودند که اگر بهناچار قرار است با من بیعت کنید، پس در مسجد [با من بیعت کنید]؛زیرا بیعت با من، نباید بهطور مخفی و پنهان باشد، بلکه باید با خواست مسلمانان و در ملأ عامّ و محلّ اجتماع مسلمانان انجام بگیرد. پس، حضرت بلند شدند در حالی که مردم در اطرافش بودند، حرکت کردند تا داخل مسجد شدند؛ مردم از هر طرف بر سر حضرت ریختند و با ایشان بیعت کردند.[۲۲]
روشن است که امروز بیعت به انتخابات، تغییر نام یافته است و کارکرد سیاسی، با پیروزی غرورآفرین انقلاب اسلامی، در مساجد احیا شده است؛ بهگونهای که همۀ انتخاباتهای گذشته (که در واقع، هر انتخاب یک بیعت جدید با نظام اسلامی است) در مجامع عمومی و مساجد صورت گرفته است.
مسجد، در صدر اسلام همواره مجلس مشورتی مسلمانان در رویدادها نیز بوده است. بر اساس دستور قرآن کریم،[۲۳]پیامبر اکرمn در امور مختلف با افراد دارای صلاحیّت مشورت میکردند. مهمترین این مشورتها در حوزه نظامی، غزوات و تنظیم سیاستهای دفاعی بود. یکی از مهمترین مشورتها، در جنگ احد بود که پیامبرگرامیn با اصحاب خود درباره نحوۀ اجرای جنگ مشورت کردند.[۲۴]
در واقع، پر رنگترین نقش مساجد در دوران انقلاب اسلامی، نقش سیاسی بوده است. با فراگیر شدن انقلاب اسلامی، مسجدها جایگاهی مؤثّرتر در این زمینه یافتند. سخنرانیهای روحانیان و دانشگاهیان در مساجد مردم را بیش از پیش با ابعاد فساد، ظلم، تبعیض و بیعدالتی ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور آشنا کرد. مساجد، در طرد رژیم طاغوت از سوی مردم، بسیار مؤثّر بودند. پس از تبعید امام خمینیv، در سال ۱۳۴۳، مبارزۀ فّعال سیاسی فروکش کرد و مساجد رویکردی دیگر یافتند. امام خمینیv، معمار انقلاب اسلامی ایران، در ارتباط با این نقش میفرمایند: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام،همیشه مرکز جنبش و حرکتهای اسلامی بود و از مسجد تبلیغات اسلامی شروع میشده است و مسجد محلّ حرکت قوای اسلامی برای سرکوب کفّار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام بوده است».[۲۵]
در واقع، سخنان امام خمینیv تلاشی برای معطوف نمودن توجّه به فرهنگ اصیل اسلامی و ساماندهی حرکتهای اسلامی از مساجد است. مساجد که پایگاههای انقلاب بودند، به صورت سنگرهای مستحکم برای مبارزۀ انقلابیها درآمدند. بر این اساس، امام خمینیv با ژرفنگری خاصّ خود میفرماید:
«مساجد و محافل دینیّه را که سنگرهای اسلامی در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهّز نگه دارید».[۲۶]همچنین ایشان فرمودند: «مسجد، یک سنگر اسلامی است و محراب محلّ جنگ است و محلّ حرب است؛ [دشمنان،] این را میخواهند از دست شما بگیرند».[۲۷]
«در صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسى داشته است. از مسجد راه مىانداختند لشکر را به جنگى که باید بکنند و به آن جایى که باید بفرستند؛ از مسجد مسائل سیاسى طرح ریزى مىشد... مع الأسف، مساجد را ما کارى کردیم که بکلى از مصالح مسلمین دور شد و با دست ما، آن طرحهایى که براى ما ریخته بودند، پیاده شد».[۲۸]
«ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پاگذاشتند، همان جایى که پاگذاشتند، اول مسجد درست کردند؛ وقتى به قاهره رسیدند، اوّل خط کشیدند براى مسجد و هرجا این طور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد کردن مساجد، محراب، کوشش مىکردند».
«اسلام مساجد را سنگر قرار داد، وسیله از باب این که از همین مساجد، از همین جمعیتها و جماعت... همه امورى که اسلام را به پیش مىبرد و قیام را به پیش مىبرد، مهیا باشد».[۲۹]
در پی این تأکیدهای رهبر کبیر انقلاب بر استفاده هر چه بیشتر از مساجد و بازگشت آنها به نقشی که در صدر اسلام داشتند، یاران و شاگردان امام، با افشاگری در مساجد، آتش مبارزات را روز به روز شدیدتر و رژیم منحوس پهلوی را ناکارآمدتر کردند. پایههای اصلی و اوّلیه انقلاب را شاگردان، نزدیکان و معتمدان امام بنا کردند. امام،۴۰۰ نفر شاگرد مخصوص تربیت کرده بودند که اثر آنها در همه جا دیده میشد. آیتاللّه امامی کاشانی در شرق تهران، آقای ایروانی در جنوب تهران، آیتاللّه غیوری در جنوب شرقی، آیتاللّه ملکی در مسجد همّت شمیرانات، آیتاللّه شهید مطهّری در مرکز تهران کانون توحید، امام جمارانی در شمال و مسجد شهید بزرگوار دکتر مفتّح به کار تبلیغی و سیاسی مشغول بودند؛ ایشان در شهرستانها نیز شاگردانی داشتند.[۳۰]
در محور سیاسی، مساجد و نهادهای دینی، به واسطه عملکردشان و عملکرد مبارزاتیشان علیه حکومتها، مورد توجّه خاصّ کارگزاران دولت بود؛ چرا که میدیدم مسئولان بلندمرتبه رژیم شاه، چه عکسالعملهای تندی در مقابل مسجد و مسجدیها ابراز میداشتند و اعمال میکردند. بی جهت نبود که سپهبد رزمآرا، مهره حلقهبهگوش شاه، میگفت: مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر مصدق خراب میکنیم؛ به این ترتیب، اهمّیت و حسّاسیّت سیاسیبودن مساجد را بهتر درک میکنیم.[۳۱]
در دوران انقلاب هم بهطور طبیعی و بر اساس سوابق تاریخی، مساجد ایران نقش خود را باز یافته و مرکز مبارزات ضد رژیم شاه بودند. حمله به مسجد گوهرشاد در زمان رضا شاه و کشتار مردم، به توپ بستن حرم امام رضاj توسّط روسها و همچنین، حمله و به آتشکشیدن مسجد جامع کرمان و کشتار مردم، نشاندهنده اهمّیت مسجد در مبارزات مزبور و استفاده از مسجد به عنوان سنگر مبارزه است. همچنین، این امر بیانگر عنادی است که قدرت سیاسی نسبت به این مکان مقدّس داشته است.[۳۲]
۳. مسجد، کانون فعالیتهای اجتماعی
مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلیگاه پرشکوه انسجام و یک پارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین میکند.حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل میسازد.
وحدت اجتماعی، عنصری اساسی برای سلامت و بقای اصل و اساس هر جامعهای است. مسجد در تحکیم این عنصر اساسی، نقشی بس بزرگ ایفا میکند. افراد مختلف، زن و مرد، بزرگ و کوچک، صاحبان افکار و سلیقههای مختلف، همه در یک جا گرد هم میآیند. همدل و همسو و دوش به دوش یکدیگر میایستند.
مسجد کانون اتّحاد و همبستگی، انس و الفت مسلمانان با یکدیگر است. مسلمانی که بهطور منظّم و در زمانهایی ویژه، مانند نمازهای روزانه و نماز جمعه و با آدابی خاصّ، مانند با وضو و طهارت بودن، در اجتماعی عبادی شرکت میکند، خودآگاه یا ناخودآگاه در معرض تربیت دینی قرار میگیرد و آثار مهمّ اخلاقی و رفتاری و حسّ همبستگی اجتماعی در وجود او نمایان میشود.
مارسل بوازار میگوید: «مسجد عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را از این بابت، نمىتوان نادیده گرفت، به خصوص در روزگار معاصر، که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دوباره از خود نشان مى دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانى و پایگاه جنبش امّت مسلمان نسبت به ستمگران و سلطه جویان در آمده است. اندک اندک مساجد موقعیت سالهاى نخستین ظهور اسلام را به دست آورده اند. تأسیس کتابخانهها و تالار اجتماعات در درون مساجد این حقیقت را آشکار مى سازد که مساجد در اسلام بدان گونه که بعضى پنداشته اند، منحصراً براى اداى فریضه نماز نیست و یقیناً یکى از مراکز سیاسى و فرهنگى مهم اسلام است. اقامۀ نماز جمعه وسیله اى است براى گردهمایى مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعى و بحث و گفتگو در باب کمبودهاى رفاهى؛ نظیر بهداشت، مسکن، تصمیم گیریهاى سیاسى، مسائل حرفه اى و غیر آن. در حقیقت، برپایى نماز جمعه به کار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امّت. گردهمایى جمعه، به ویژه در سالهاى اخیر، در ممالک آزاد شده توسط اسلام، تأثیر و کارایى بسیارى داشته است. در این سالها، على رغم تفرقه و پراکندگى سیاسى مردم، گردهمایى مسلمانان ناخشنود از حکومت هاى ستمگر فاسد، در درون همین مساجد طرح قیام عمومى و مبارزه علیه ستمگران را ریخته و تزلزلى در ارکان فرمان روایى دست نشاندگان استعمار غرب پدید آورده است؛ کارى که احزاب و گروههاى سیاسى مخالف در ممالک غرب از انجام آن هنوز ناتوانند».[۳۳]
بر پایه چنین ترسیمی از مسجد است که خداوند متعال، پیامبر خویش را از نمازگزاردن و حتّی حضور در مسجدی که وحدت جامعه اسلامی را دچار آسیب کند، نهی مینماید.[۳۴] آن حضرت نیز نه تنها در چنین مسجدی حضور نیافتند، بلکه جمعی را فرمان دادند تا آن را به آتش کشند. حتّی بنابر نقلی، زمین آن مسجد به مزبلهدان تبدیل شد.[۳۵]
شواهدی نشان میدهد که پارهای از مقرّرات نماز جماعت، همچون تأکید بر منظّم بودن صفها و اتّصال شانههای نمازگزاران، نهی از این که نمازگزار تنها در یک صفّ بایستد و یا موقع اذان، از مسجد خارج شود[۳۶]و ... بدین منظور تشریع شده تا هم وحدت و هماهنگی مسلمانان بیشتر شود و هم بهتر به نمایش گذاشته شود.
ازاینرو میتوان گفت: مسجد هر قدر وحد ت و یکپارچگی مسلمانان را پایدارتر کند و قشرهای بیشتری از جامعه را در برگیرد، به مسجد طراز اسلامی نزدیکتر است. حضور پیروان مذاهب گوناگون در یک مسجد نیز نشانگر آن است که اختلافهای عقیدتی و مذهبی نتوانسته صف واحد مسلمانان را دچار تفرقه و پراکندگی کند. پس مسجد طراز اسلامی در مناطقی که پیروان مذاهب گوناگون زندگی میکنند،مسجدی است که همگان با وجود اختلافهای مذهبی، دوش به دوش هم در آن نماز بگزارند.
از نظر امام صادقg کسی که در صف اوّل نماز جماعت برادران اهلسنّت حضور یابد و در صف اوّل بایستد، همچون کسی است که شمشیر خویش را از نیام برکشیده و آماده نبرد در راه خداست.[۳۷]
راز این سخن امامg روشن است. در حقیقت نمایش وحدت و همدلی مسلمانان، همان آرمان رسول خداست و ارزش آن کمتر از جنگیدن با دشمنان دین خدا نیست. پس مسجد طراز اسلامی در زمینۀ وحدت اجتماعی، مسجدی است که اتّحاد و یکپارچگی جامعۀ اسلامی را استوار نماید. نمازگزاران آن به راستی همدل و با صفا بوده، از کینهها و کدورتها به دور باشند و همدلی و اتّحاد خود را به دشمنان آشکار و نهان جامعۀ اسلامی نشان دهند.
گفتگو پیرامون مشکلات اجتماعی و چاره اندیشی برای رفع آنها، هنگامی به نتیجه نهایی میرسد که اقداماتی عملی را نیز در پی داشته باشد. مسجد، پایگاه عمومی مسلمانان و محلّ حضور قشرهای گوناگون است. ازاینرو جایگاه مناسبی برای تعاون اجتماعی مسلمانان و مشارکت آنان در راستای رفع نارساییهای اجتماعی.
در صدر اسلام توجّهی همه جانبه به تهیدستان و محرومان در مسجد به عمل میآمد که باید الگوی مساجد در این عصر قرار گیرد این توجّه عبارت بود از:
الف) کمک مالی؛ مسجد تنها محل خواندن نماز نبود، بلکه جایگاهی برای دادن صدقه و کمک به مستمندان نیز به شمار میآمد.
داستان معروف و تاریخی امام علیg که در حال رکوع انگشتر خویش را به مستمندی بخشید، در مسجد به وقوع پیوست.
مسجد باید باعث برطرف کردن اندوههای دنیوی، افسردگی، و پناهگاه مسلمانان باشد.[۳۸] در روایت آمده که پیامبرn در مسجد با تهیدستان هم غذا میشد و با آنان افطار میکرد.[۳۹]
امام رضاg در گفتاری نورانی یکی از فواید و آثار سازنده نماز جماعت را ـ که معمولاً در مسجد برپا میشود ـ همیاری و تعاون مسلمانان بر «بِرّ و تقوا» بر شمرده است.[۴۰] این سخن امامg، باب علمی است که صدها باب علم دیگر از آن به روی انسان گشوده میشود. کارهایی مانند جمعآوری کمک برای نیازمندان، پرداخت وام، اعطای خدمات درمانی، اقدامات برای تسهیل ازدواج زوجهای جوان، برنامهریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، همگی از مصادیق تعاون بر«برّ و تقوا» است. اهل مسجد باید فقر را از میان خویش برچینند با این همه، مساجد امروز سنگینی این رسالت را کمتر بر دوش خود حس میکنند در مساجد کمک به تهیدستان فراموش شده است یا حد اقل به سمت و سوی نادرستی کشیده شده است. تهیدستانی که نقاب تعفّف برچهره زدهاند و در هالهای از شرم و نجابت، فقر را بینیازی جلوه میدهند، مستحقان واقعی کمکها در مساجد هستند؛ امّا ایستادن و سرافکندگی و ذلّت را روبهروی جمعیت تمرین کردن کاری ناشایست است که متأسفانه امروزه رواج پیدا کرده و با مرام اهل مسجد و حرمت خانه خدا سازگار نیست.
ب) اسکان مستمندان؛ اهل صفّه گروهی از مهاجرین و انصار بودند که از تهیدستی، منزل و سرپناه نداشتند پیامبرn اینان را در صفّه مسجدالنبیn (سایبانی در آن مسجد) جای داد.
همچنین در زمینه مسائل اجتماعی، مسجد در اوایل ظهور انقلاب، پایگاه ترغیب و تحریک مردم برای همکاری و همیاری در زمینههای مختلف بود. در مسجد، بسیاری از مشکلات اجتماعی جامعه، با همکاری مردم، حلّ میشد. از کارهایی که فقط جنبه اجتماعی داشتند میتوان به کمکهای مردم در جریان زلزله طبس و کمک به خانوادههایی که سرپرست آنها در زندان یا بازداشت بودند، اشاره کرد.
مساجد و ائمّه جماعات نه تنها اختلافات مالی مردم را حلّ و فصل میکردند، بلکه اختلافات خانوادگی و حتّی قومی و محلّی افراد را فیصله میدادند؛ چرا که متدیّنین و مؤمنان، مجاز نبودند که به دادگستری و محاکم قضایی مراجعه نمایند... در مورد طلاق نیز وضع به همین صورت بود؛ چون مراجع، شرط صحّت طلاق را وجود دو شاهد عادل برای جاری کردن صیغه طلاق، میدانستند و دادگاههای زمان قبل از انقلاب،مصداق وجود این شرط نبودند؛ بنابراین، بسیاری از طلاقها و صیغه آن در سر نماز جماعت و با شاهد گرفتن از متدیّنین انجام میشد.[۴۱]
۴. مسجد، کانون فعالیتهای اقتصادی
از جمله فعالیتهای مسجد در صدر اسلام، امور اقتصادی بود. بنابر شواهد تاریخی، اموال عمومی در مسجد گردآوری و از آنجا در بین مسلمانان توزیع میگردید؛ غنائم جنگی نیز پس از جنگ به مسجد انتقال مییافت و در آنجا بین رزمندگان تقسیم میشد.
در صدر اسلام، هرگاه مالى از ناحیهاى به مدینه مىرسید آن را به مسجد پیامبرn مىآوردند و طبق نظر آن حضرت میان مردم تقسیم مىشد. این دستورات و قوانین فراگیر اسلام در شکلگیرى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى جوامع مؤثر بوده است، چنانکه تا قرنها، بیشتر فعالیتهاى شهرهاى اسلامى بر مدار یک مسجد با موقعیت مرکزى انجام مىگرفت و مساجد به ویژه مسجد جامع، به شهرهاى اسلامى چهرهاى کاملاً خاص مىبخشید، این نقش کانونى (مسجد جامع و بازار با محلههایش) همواره منشأ تحرکهاى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى در اسلام و نیز روابط نزدیک دانشمندان با طبقه متوسط شهرى بوده است.
در صحیح بخاری، نقل شده است: اموال فراوانی را از بحرین به حضور رسول خداn آوردند، حضرت فرمود: «انثروه فی المسجد؛ آن را در مسجد توزیع کنید».[۴۲]
شاید ساختن مجموعهای متصل به مسجد به نام «خزانه» و محل نگهداری بیت المال در قرنهای بعد برگرفته از همین سیره نورانی پیامبراکرمn باشد. چنان که در کتابهای تاریخ اسلامى، فراوان اشاره شده است به جایى در مسجد به نام «قبه بیت المال» که خلفا ثروت نقدى عمومى را که از طریق زکات و مالیات اسلامى و غنایم جنگى به دست مىآمد، در آنجا جمع و حفظ مىکردند.[۴۳]
صاحب کتاب «الخطط» دربارۀ مسجد جامعى که عمروبن العاص در فسطاط مصر بنا کرد، مىگوید: بیت المال مسلمانان در بالاى فوّاره در مسجد جامع قرار داشت، که آن را «اسامة بن زید تنوخى»، متوّلى مصر در سال (۹۷۰هـ.ق) بنا کرد. در آن زمان، امیر مصر «عبدالملک بن رفاعه الفهمى» بود.[۴۴]
ابن رسته، از علماى قرن سوم هجرى، بیت المال مذکور را در کتاب «الاعلاق النفسیه» توصیف کرده و گفته است: این مکان، شبیه قبهاى بود که داراى درهایى از آهن بود و در سمت جلوى منبر قرارداشت.[۴۵]
همچنین مسجد جامع ابن طولون، که در سال(۲۶۳ هـ.ق) در قاهره ساخته شد، به دستور خود وى، پس از عشاء قفل و بسته مىشد؛ زیرا بیت المال در آن قرار داشت.[۴۶] این مسئله، که خزانه دولت یا بیت المال در مسجد جامع شهر نگهدارى مىشد، نشانگر ارتباط محکم بین مذهب و سیاست بود. بیشتر صاحب نظران معتقدند که این رسم از زمانهاى اول حکومت خلفا شروع شد؛ آنها مسجد را محل امنى براى نگهدارى ثروت ملى مىدانستند.
رابطه بین مسجد و اقتصاد از منظر دیگری نیز مورد تأمّل است. قرآن کریم به مسلمانان دستور میدهد: «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ...؛ هنگامی که نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید».[۴۷] مفسران در تفسیر این آیۀ شریفه مینویسند: «أی: إِذَا صَلَّیْتُمُ الْجُمُعَةَ وَ فَرَّغتُم عَنها تَفرَّقُوا فِی الأرضِ وَ اُطلِبُوا الرّزقَ فِی الشِّراءِ وَ البیع؛ پس از نماز جمعه، در زمین پراکنده شوید و با خرید و فروش، طلب رزق کنید.»[۴۸] در برخی از روایات نیز برای کسب رزق حلال، به همین آیه شریفه استشهاد شده است.[۴۹]
در گذشته، در کنار مساجد شهر، مسجدِ بازار هم وجود داشت که بیشتر افراد شرکتکننده در آن، بازاری بودند. این مساجد، به غیر از مساجد محلّات بود. در این مساجد، بیشتر بازاریان شرکت داشتند و بیشتر اخبار تخصّصی حوزه تجارت و گزارشات مربوط به بازار و اوضاع اقتصادی، در این مساجد بیان میشد. برخی از کسبه و بازاریان، ساعاتی را برای آموختن احکام معاملات و بیع و شراء اختصاص میدادند.[۵۰] براین اساس، اکثر تجّار و بازرگانان به محض اینکه وارد شهرها مىشدند به مساجد بازارمراجعه مىکردند. حضور این تجّار و بازرگانان در مسجد بازار، نشان از ورود کالاهاى جدیدى داشت که به محض فراغت از نماز،خریداران کالا وارد گفتگو و مذاکره براى خرید و فروش یا مبادله مىشدند. اگر چه به طور مستقیم، خرید و فروش در داخل مسجد انجام نمىگرفت و هنگام حضور در مسجد، اصل همه کارها بر محور عبادت و نیایش بود، امّا دید و بازدید و گفتوگو براى تبادل و خرید کالاها، بعد از انجام اعمال عبادى صورت مىگرفت. نکته قابل توجه این که خدمات بین مساجد و بازرگانان متقابل بوده است. یعنى همچنان که مسجد در امر اقتصادى به کمک تجّار و بازرگانان میشتافت، بازرگانان نیز نقش مهمى در گسترش اسلام و ساخت مساجد در مسیر حرکت کاروانهای تجاری و دیگر سرزمینهاى دور دست داشتند.
اگر کاروانهاى بازرگانان مسلمان در یک محل چند بار فرود مىآمدند، در آنجا مسجدى مىساختند تا محل تجمّع آنان باشد. چیزى نمىگذشت که مردم محل به این مسجد روى مىآوردند و به اسلام مىگرویدند.راههاى بازرگانى، راههاى اسلام در آسیا بود، چنانکه در آفریقا نیز راه آشنایی مردم با اسلام همین طور بود.
امروزه فعالیتهای اقتصادی مساجد با مشارکت و همیارى مردم، بیشتر در قالب تشکیل صندوقهای قرض الحسنه و حمایت و دستگیری از محرومان جامعه در مشکلات صورت میگیرد.
ارائه خدمات مالی اعم از حفظ سپردههاى مردم و واگذارى وام بدون بهره از طریق شوراى صندوق قرضالحسنه انجام میپذیرد. این سنت حسنه قرون متمادى است که بین مؤمنین نمازگزار مساجد انجام مىشود.
با توجه به تأکیدات فراوان آیات و روایات درباره منع انجام معاملات ربوی، تشکیل صندوقهاى قرضالحسنه از بهترین روشهاى اقتصادى براى رفع احتیاجات مالى و اقتصادى مردم است که خاستگاه اولیه تشکیل این نوع صندوقهاى خیریه و قرضالحسنه، مساجد بودهاند. انجام این عمل ارزشمند اقتصاد اسلامی، موجب توسعه اقتصادی و تأمین نیازهای مالی و اقتصادی مردم شهرها و محلّهها میشود. این فعّالیّت مسجدی، انگیزهسازی برای روحیّه خودیاری در مردم و انجام امور داوطلبانۀ اقتصادی در سطح جامعه را باعث خواهد شد. توجّه به این سنّت حسنه و آموزش تعالیم آن به نمازگزاران و حاضرین در مسجد، در دوران مقاومسازی اقتصاد و گذشتن از دوران ریاضتهای اقتصادی بسیار مهم است. این آموزۀ اقتصادی در درمان بسیاری از آفتها و استثمارهای اقتصادی جوامع اسلام، مانند ربا بسیار مؤثّراست؛زیرا وقتی قرض الحسنه مورد توجّه قرار نگیرد، ربا اقتصاد جوامع را فرامیگیرد. در صورتی که ربا در آموزههای اسلامی به شدّت نکوهش شده است.[۵۱] بنابراین، قرض الحسنه و اشاعه و تبیین آن در کنار فعّالیّتهای مسجدی، موجب میشود تا اقتصاد جامعه اسلامی از آسیبهای متعدّد اقصادی مانند ربا، استثمار مالی و ذخیرهسازی و ناکارآمدی منابع اقتصادی و... مصون بماند.
همچنین دیگر از فعالیتهای اقتصادی مساجد، امور عام المنفعه با محوریت مسجد است. تشکیل برخی فروشگاهها و تعاونىهاى مصرف محلّه نیز توسط هیئت امناء مساجد برای رفع نیازهاى ضرورى جمعیت،حوالى مسجد انجام مىشود.
نوع دیگر کارهاى اقتصادى که عمدتاً در مساجد صورت مىگیرد و بیشتر جنبۀ خیرخواهانه و بشر دوستانه دارد، جمع آورى پول براى مستمندان و نیازمندان، خرید جهیزیه براى خانوادههاى کم درآمد و فقیر، پیدا کردن کار براى بیکاران و نیز جمع آورى کمک و اعانه براى ساخت کارگاههاى تولیدى و مراکز کوچک اقتصادى که در امر کمکرسانى و با هدف خیرخواهانه و فى سبیلالله است. در ادوار گذشته که مساجد در مرکز شهر و بازار در کنار آن ایجاد مىشد، اکثر مساجد داراى حجرهها و مغازههایی بودهاند که درآمد حاصل از اجاره یا تجارت آنان براى مسجد هزینه مىشد، این درآمدها بخشى از فعالیتهاى اقتصادى مسجد را تشکیل مىداد که در راه کارهاى عامالمنفعه یا تعمیر، نگهدارى و توسعه مساجد یا در امر کمک به ابنسبیل و فقیران و مستمندان هزینه مىشد.
۵. مسجد، مرکز دادخواهی و قضاوت
به گواهی تاریخ، مسجد نخستین مکانی است که پیامبراکرمn در آن به قضاوت و دادخواهی و حلّ و فصل اختلافات، منازعات و صدور احکام قضایی پرداختند، مکان دیگری جز مسجد برای قضاوت آن حضرت نقل نشده است.
یکی از دلایلی که پیامبر اعظمn مسجد را جایگاه قضاوت قرار دادند، این بود که همه افراد از قوی و ضعیف، توانگر و بینوا و کوچک و بزرگ، شاهد اقامه عدل و اجرای احکام الهی باشند و به آن روی آورند که این موضوع، تهذیب نفوس را موجب خواهد شد.[۵۲] از سوی دیگر، چون در سرزمینهای اسلامی، آیین دادرسی بر مبنای اصول و قواعد اسلامی بود، تشکیلات خاصّ و مکان ممتازی بهجز مسجد برای قضاوت وجود نداشت. این روند در زمان خلفای راشدین هم ادامه داشت.
قضاوت، پس از نبیّ مکرّمs همچنان در مسجد انجام میشد و این امر، به قدری رایج بود که بعد از پیامبر گرامیs این سیره در زمان خلفای راشدین ادامه داشت تا جایی که در مورد قضاوت امام علی jچنین آمده است: «أنَّهُ کَانَ یَفعلُ ذَلِک فِی مَسجدِ الکُوفة، وَ لَهُ بِهِ دکة معروفة بدکّة القَضاء؛ در مسجد کوفه، محلّی برای قضاوت امام علیg بود که معروف به «دکّةالقضاء» بوده است».[۵۳]
در روایتی به نقل از امام علیg چنین آمده است: «به آن حضرت گزارش رسید که شریح قاضی امر قضاوت را در خانهاش انجام میدهد، فرمود: «یا شُرَیح! إجلس فی المسجد، فانّه أعدل بین الناس و انّه وَهْنٌ بالقاضی أن یجلس فی بیته؛ ای شریح، در مسجد قضاوت کن که این عمل برای اجرای عدالت بین مردم بهتراست. نشستن در خانه و قضاوت کردن موجب وهن قاضی است».[۵۴]
قرار دادن مسجد به عنوان محلّ قضاوت تا مدّتها ادامه داشت و بیشتر قاضیان در مسجد به داوری میپرداختند تا این که «ملک عادل نورالدین زنکی» محلّی را در دمشق به قضاوت اختصاص داد و نام آن را «دارالعدل» نهاد. پس از این، ایّوبیان در مصر این کار را تعقیب کردند و مکانهایی را به امر قضاوت اختصاص دادند.[۵۵]
با گسترش جمعیت مسلمانان و کثرت منازعات و اختلافات، سازمانهایی به امر قضا در جامعه اسلامی پرداختند. پس از برقراری جمهوری اسلامی ایران، قوه قضائیه، یکی از قوای سه گانه نظام حکومتی،این امر برعهده گرفت. امروزه، جلسات شوراهای حلّ اختلاف با نظارت قوه قضائیه نیز در مسجد تشکیل میگردد. لازم به ذکر است که برخی از علما قایل به کراهت قضاوت در مسجد هستند.[۵۶]
مراد از قضاوت در مسجد، آن است که قاضی در این مکان مقدّس که بیتالله است، بنشیند و خصومت بین دو طرف دعوا را حلّ و فصل کند. بهطور کلّی دلایل، حکایت از آن دارد که اصل «قضاوت در مسجد»، به همین معنا، مورد اتّفاق همه علما است. از اینرو، هیچ فقیهی به حرمت قضاوت در مسجد قائل نیست و البتّه قائل به وجوب هم نداریم. همه فقها، قضاوت در مسجد را جایز میدانند.
افزون بر مطالب بیان شده، قضاوت در مسجد از نظر روانی هم برای طرفین دعوا و هم برای قاضی، آرامش بیشتری را به دنبال دارد؛ زیرا همگان به مقدّس بودن این مکان ایمان دارند و فضای مسجد خود به خود باعث میشود افرادی که در آنجا حضور پیدا میکنند، از مسائلی نظیرِ دروغ گفتن، شهادت به باطل و سوگند دروغ پرهیز کنند. این امر باعث میشود که قاضی بحقّ قضاوت کند.
۶. مسجد، پایگاه نظامی
به گواهی تاریخ، مسجد در صدر اسلام، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهههای نبرد بوده است. پیامبر اکرمn ، خطبههاى آتشین خود را که براى اعزام مسلمانان به جهاد و مبارزه با کفر و شرک بود، در مساجد ایراد مىکردند و حتّى آمادگیهاى قبل از اعزام هم در مسجد شکل مىگرفته است. در زمان خلفای راشدین و حتی امویان هم مسجد از این نظر فعال بود.
همواره مسجد، جایگاه گفتگو و مشورت در رویدادها بوده است و مهمترین این مشورتها در حوزه نظامی و غزوات و تنظیم سیاسستهای دفاعی انجام میشده است.
شواهد گویایى نشان میدهد که مسلمانان حتّى در خصوص مسائل نظامى نیز در مسجد به مشورت میپرداختند. مسجد، خانه آشنایى با دردها و مشکلات اجتماعى و چاره اندیشى براى رفع آنها است.
امام خمینیv در گفتاری به این نقش مسجد تأکید کردهاند و فرمودهاند: «این مسجد الحرام و مساجد در زمان رسول اکرمn، مرکز جنگها و سیاستها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بود. این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر، همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسىاش بیشتر بود. اسلام مىخواهد که مردم آگاهانه براى مصالح خودشان و براى مصالح مسلمین در آنجا فعّالیّت کنند».[۵۷]
بدون تردید، جامعهای که در راه تحقّق ارزشهای اسلامی گام برمیدارد، هیچگاه از دستبرد و تجاوز دشمنان دین ایمن نمیماند؛ این رهنمود قرآن است که: «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ؛ کافران همواره با شما میجنگند، تا آنگاه که شما را از دینتان برگردانند.»[۵۸] از سوی دیگر، در جهاد اسلامی رسیدن به پیروزی، همواره در گرو برخورداری از نیروهای رزمنده مؤمن، معتقد و مکتبی است. مسجد در این زمینه، نقشی حیاتی را ایفا میکند؛ زیرا در حقیقت رزمندگان مدافع اسلام، پرورش یافته مساجدند. این مسجد است که در فضای قدس و طهارت و شکوفائی علمی، فرهنگی و تربیتی خود، بذر ایمان، آگاهی و روشنبینی را در جان و دل جوانان حقجو میپرورَد. دست پروردههای مسجد، گاه چنان به بار مینشینند که حتّی مربّیان خود را هم دچار شگفتی میکنند. آنان در نهایت، خارِ چشم دشمنان دین و مایه عزّت و آبروی مسلمانان میشوند. خدای تعالی ستمستیزی اینگونه مسلمانان پارسا و جهادگر را چنین ترسیم مینماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً؛ محمّدs پیامبر خداست و کسانى که با او هستند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربان هستند. آنان را حال در رکوع و سجود مىبینى. آنان فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخصّه] آنان بر اثر سجود، در چهرههایشان مشخّص است. این صفت آنها در تورات و مَثَلِ آنها در انجیل است که چون کِشتهاى است که جوانه خود برآوَرَد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است».[۵۹]
بنابراین، مسجد از یک سو، مهد و پرورشگاه نیروهای مدافع اسلام بوده است و از سوی دیگر، به هنگام بروز جنگ و پیدایش ناامنی در جامعه، مسجد بسان پایگاه و سنگری استوار برای رزمندگان اسلام در عصر رسول خداn عمل میکرده است. چنانکه واقدی در کتاب مغازی در شرح حوادث جنگ اُحد چنین میگوید: «بزرگان اوس و خزرج، مانند سعدبنعباده، سعدبنمعاذ و اسیدبنحضیر همراه عدّهای، در حالی که مسلّحشدن بودند، شب جمعه را در مسجد کنار خانه پیامبر اکرمn گذراندند. به دلیل اینکه از شبیخون مشرکان بیم داشتند، شب جمعه از مدینه پاسداری کردند تا آنکه صبح شد».[۶۰]
علاوه بر این، در هر مسجدی، نقطهای بنام محراب ساخته میشود. محراب از مادّه حرب به معنای جنگ است و این موضوع به این مناسبت است که مسلمانان این نکته را در مساجد در نظر داشته باشند که برای نیل به کمالات مورد نظر و تحقّق ارزشهای اسلامی و دفاع از کیان اسلام و حفظ جامعه اسلامی، از گزند دشمنان، گاهی راه دیگری جز جنگ با دشمنان داخلی و خارجی وجود ندارد.[۶۱] البتّه این بدین معنا نیست که اسلام جنگ طلب باشد؛ بلکه اسلام صلح و صفا و همزیستی مسالمتآمیز با بقیّه مذاهب و ادیان را در قدم اوّل پیشنهاد میکند. بنابراین، در قرآن کریم میخوانیم: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛ و اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکّل نما که او شنواى داناست».[۶۲]
مسئله جنگ و جهاد در اسلام، احکام و شرایط خاصّ خودش را دارد که در شرایط اضطراری به عنوان آخرین راهحل تشریع شده است. تبلیغات مسجد، مسئله جنگ را در شرایطی که راه دیگری غیر از جنگ وجود نداشته باشد، به عنوان یک مسئله فراموش نشدنی در ذهنها زنده نگه میدارد و همزمان، فرهنگ ایثار، فداکاری، جهاد و شهادت را که مایه عزّت و سرافرازی مسلمانان است، شکوفایی میبخشد.
به خاطر رابطه تنگاتنگ مسجد با جبهه و جنگ است که مسجدیان از عبادتهای عاشقانهاش و ارتباط با خدای تعالی بهره گرفته و با دعاهای خالصانهشان پشتوانه عظیم برای جبهههای نبرد را فراهم میآوردهاند. آنان با دعاهای خود از یک طرف، باران عنایتها و الطاف الهی را بر جبههها نازل میکردند و از طرفی، با این کار همراهی و همدلی خود را با رزمندگان اسلام نشان میدادند تا آنان با شور و دلگرمی به جهاد مقدّس خود ادامه دهند.[۶۳]
در عصر حاضر نیز از آغاز اوجگیری انقلاب اسلامی ایران تا کنون، جلوههای پر فروغی از نقش مسجد در این زمینه رخ نموده است. بنابراین میتوان گفت: مسجدی که مهد و پرورشگاه نیروهای مدافع اسلام است و نیروهای بسیج مردمی در آن گرد هم میآیند، تا از امنیّت و آسایش مردم پاسداری کنند، در واقع یکی از شاخصههای مسجد طراز اسلامی را داراست.
۷. مسجد، کانون تربیت و آموزش
۷-۱. کارکرد تربیتی مسجد
در صدر اسلام و در طول تاریخ با توجه به سفارش مؤکد قرآن کریم مبنی بر لزوم تقدم «تزکیه» بر «تعلیم»، کارکرد و قابلیتهای تربیتی مسجد، در صدر امور قرار میگرفت.
تربیت، در لغت به معنای رشد و پاکیزه کردن است. در اصطلاح، تربیت عبارت است از تبدیل قوهها به فعلیت و استخراج نیروها و استعدادهای درونی انسان که سبب شکوفایی و پرورده ساختن است.[۶۴]
تربیت، از ارکان حیات اجتماعی انسان است؛ ازاینرو، توجّه به ابعاد مختلف تربیتی، توجّه به شخصیّت والای انسان است. نکته دارای اهمّیت در اصول تربیتی این است که «محیط زیست»، یکی از عواملتأثیرگذار است و میتواند کفه ترازوی تربیت را به نفع خود سنگین نماید. بنابراین، «مساجد» یکی از محورهای تربیتی قابل توجّه هستند و از آنجایی که امور تربیتی، بیشتر با روان انسان سر و کار دارند، حضور در جمع تربیت شدهای که در مراسمهای مسجد شرکت میکنند، میتواند راه آسانی برای کسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامی باشد.[۶۵]بنابراین مسجد علاوه بر آثار عبادی با گسترۀ فعالیتها و مفاهیم حاشیهای، در امور تربیتی نیز نقش مهمی ایفا میکند.
«مسجد»، به عنوان یک مکان تربیتی، دارای دو جلوه فردی و جمعی است؛ یعنی اینکه دو نوع رفتار میتواند در آن جلوهگر شود که در امر تعلیم و تربیت و جهتدهی رفتارهای فردی و جمعی افراد بسیار مؤثّر است. هنگامی که انسانها به صورت جمعی به برگزاری مناسک و انجام فرایض میپردازند، رفتارهای جمعی ظاهر میشوند و هنگامی که به صورت غیرجمعی و به شکل فردی در مسجد حضور پیدا میکنند،خودبهخود به محاسبه و بررسی رفتارهای شخصی و فردی میپردازند.[۶۶] گرچه میتوان گفت که عبادت در هر مکانی، نیاز روحی انسان را بهطور نسبی تأمین میکند؛ ولی مسجد و عبادتگاه، جایگاه بهتری برای این امر است و نیاز انسان را کاملتر تأمین میکند. بنابراین، انسان بنا به فطرت خویش، معبد و مسجد را دوست دارد و تاریخ هم نشان میدهد که معبد همواره، همراه و همزاد انسان بوده است.[۶۷]
در دنیایی که هدف و فلسفه زندگی گم شده است و پذیرش حیات پوچ و بیهوده، زمینهساز پیامدهای نامطلوبی شده است (که به صورتهای گوناگون در زمینههای فردی و اجتماعی بروز میکند)، فقط دین و تربیت دینی است که عامل هدایت انسان در مسیر زندگی محسوب میشود. افراد بسیاری از شکاف بین نسلها، دینگریزی جوانان، بحران هویّت دینی و... سخن میگویند؛ امّا بیان این سخنان و حسّاسیّتها و ایجاد ناامیدی کافی نیست و باید بیشتر از گذشته و جدّیتر به تربیت دینی درست اقدام نمود. باید فضاهای مساعد برای پرورش حسّ دینی اقشار مختلف جامعه، بهویژه جوانان را مورد تحلیل قرار داد تا زمینۀ مطلوب تربیت دینی فراهم شود. یکی از این فضاها، مسجد است. تربیت دینی، فقط با کمک مدرسه صورت نمیگیرد؛ در هر جامعه، نهادها و مؤسّسههای مختلف دینی نیز متولّی چنین امر خطیری هستند که از آن جمله میتوان به مؤسّسهها و کانونهای مذهبی و مسجد نیز اشاره کرد. نقش مسجد، میان محافل دینی برجسته است؛ زیرا در چنین مکانی، صحنههای حقیقی دین آشکار میشود و وابستگی و گرایش انسانها به مرزهای عقیدتی تذکّر داده میشود.[۶۸]
آثار تربیتی، اخلاقی و رفتاری مسجد عبارتاند از: ایجاد آرامش، پرهیز از گناه، بعد تربیتی ارتباط با دوست خوب، پرورش روح جمعگرایی، پرورش روح تعهّد، پرورش روح تواضع و فروتنی. در این بخش، به اختصار، به تشریح هر کدام میپردازیم:
۷-۱-۱. ایجاد آرامش روح
سلامت روح، آرامش خاطر و زندگی فارغ از نگرانی و گرفتاری از نیازهای اساسی بشر هستند. روانشناسان برای تأمین بهداشت روانی افراد تلاش میکنند که باورها، عواطف و رفتارهای نادرستی را بشناسند که باعث بیماریها و ناراحتیها میگردد. آنها در پی تغییر این عاملها و یافتن قاعدههایی برای زیست بهتر هستند. یکی از بهترین راهها برای این مقصود عمل به فرمان خالق روح انسان است؛ زیرا او نیازهای انسان و قوانین حاکم بر جهان را بهتر از هر کس دیگری میداند. بسیاری از روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که تنها روزنه امید برای رهایی از ناراحتیها، ایمان به خدا و اعتقاد به قدرت مافوق انسان است.[۶۹]معبد در ادیان و بهویژه مسجد در اسلام، بهترین مکان برای حفظ ایمان، اعتقاد به خدا و ارتباط با مبدأ قدرتمند و مافوق انسانی است.
مسجد، نماد رابطه انسان با خداست و حضور در آن نشانهای از ایمان به خداوند است. رسول خداn میفرماید: «وقتی مردی در رفتوآمد به مسجد مداومت دارد، گواهی دهید که او فردی مؤمن است».[۷۰]
به یقین افراد با ایمان روحی مطمئنتر، اعصابی آرامتر و قلبی سالمتر دارند؛ زیرا انسان مؤمن همواره مورد لطف الهی قرار میگیرد و خداوند آرامش بر آنان نازل میکند قرآن کریم میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ؛ او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید».[۷۱]
استاد مطهّری مینویسد: «آمار نشان میدهد که همۀ بیماران روانی یا بیشتر آنان در میان طبقهای هستند که از ایمان به خدا و اعتقاد خالص به مبدأ متعال بیبهرهاند. منشأ این بیماریهای روانی احساس محرومیّتها و مصونیّتهای اجتماعی است. ایمان، حکم داروی پیشگیری را دارد. با وجود ایمان، محرومیّتها انسان را از پا در نمیآورد و تعادل او را محفوظ میدارد».[۷۲]
فضای مسجد، فضایی نورانی و الهی است و بر همین اساس، بر روح انسان تأثیر میگذارد. پیامبر اسلامn میفرماید:«مَنْ کَانَتِ الْمَسَاجِدُ بَیْتَهُ ضَمِنَ اللَّهُ لَهُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَةِ؛ هر کس که مساجد را خانه خودش قرار دهد، خداوند آرامش روحی و روانی را برای او ضمانت میکند».[۷۳]
معصومانb در سخنان خویش، مسجد را پناهگاه مؤمن دانستهاند. پناهگاهی که انسان را از دغدغه و اضطراب نجات میدهد و به آرامش و سکون میرساند. پیامبراکرمn میفرمایند: «مَا جَلَسَ قَوْمٌ فِی مَجْلِسٍ مِنْ مَسَاجِدَ اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ یَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ وَ ذَکَرَهُمُ اللّهُ فیمَنْ عِنْدَهُ؛ قومی [با یکدیگر] در مسجدی از مساجد خداوند متعال برای تلاوت و آموختن قرآن ننشینند؛ مگر آن که آرامش بر ایشان نازل و رحمت الهی شامل حال آنها شود و خداوند از آنها در میان کسانی که نزد او هستند، یاد میکند».[۷۴]
مسجد، «افسردگی» را که یک بیماری روحی است، برطرف میکند و شادمانی و نشاط را جایگزین آن میسازد. امام صادقj به مسلمانان سفارش میکنند که هنگام رویارویی با مشکلات و اندوههای دنیوی، به نماز و مسجد پناه ببرند.[۷۵]
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای ابو سعید ابوالخیر نوشت: چه لزومی دارد، مردم همه در مسجد اجتماع کنند، با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید؛ ما از رگ گردن هم به او نزدیکتریم».[۷۶] هرجا که باشی اگر رابطهات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهی گرفت. وی در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یکجا روشن باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، چراغهای دیگر روشن است، ولی اگر همان چراغها هر کدام در یک اطاق باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. انسانها نیز اینگونهاند؛ تربیت سیاسی که در مسجد ارائه میشود، به دلیل ماهیت مذهبی آن میتواند نسلی را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینی باشند و در برابر حوادث سیاسی هوشیاری لازم را داشته باشند. بعضی گناهکارند، اگر تنها باشند، شاید موفق به کسب فیوضات الهی نشوند، ولی اگر در جمع باشند، شاید خداوند به برکت افراد دیگر، آنها را هم مشمول برکات خود سازد.[۷۷]
استاد مطهّریv میگوید: «اگر بشر خیال کند که با رسیدن به ثروت و رفاه به مقام آسایش میرسد و از اضطراب و ناراحتی و شکایت بیرون میآید، اشتباه کرده است. فقط با یاد خداست که دلها آرامش پیدا میکند. بسیاری از مکتبها، تکیه بر دور ماندن انسان از اصل خود دارند. مکتبهای دیگری هستند که تکیه انسان، روی درد انسان است برای خلق خدا، نه درد انسان برای خدا. دیگری میگوید: انسان و سوّمی میگوید: خدا و انسان؛ در حالی که خدا و انسان از یکدیگر جدا نیست تا خدا نباشد، انسان هم نیست، تا آن درد، خدایی را که در انسان است نشناسد و تا انسان به سوی خدا نرود، درد انسانی او هم به جایی درمان نخواهد شد. انسانیّت، درد خداست؛ درد انسان از درد خدا [داشتن] است».[۷۸]بنابراین، چون مسجد محلّ ذکر خدا، قرائت قرآن و نماز است، بهترین مکان نیز برای آرامش دل خواهد بود.
در اینکه مسجد، چگونه آرامش روح میآورد و روان انسان را سیراب میکند، راهکارهایی وجود دارد:
- راهکارهای معرفتی
منظور از معرفت، شناخت خود، خدا و نیز جهانی است که در آن زندگی میکنیم. شناخت صحیح و ارزشیابی دقیق انسان از رویدادهای زندگی، میتواند نقشی بسیار مهمّ در سلامت روحی داشته باشد. دنیا،همیشه همراه با گرفتاریهاست؛ امّا این مشکلات بهطور مستقیم انسان را ناراحت نمیکنند؛ بلکه طرز تفکّر و نحوه برخورد فرد با مشکل است که اهمیّت دارد و میتواند زندگی فرد را از مشکل رها سازد. برای مثال، اگر فرد بیمار از خوردن برخی غذاها پرهیز کند یا داروهای تلخ و تند را بخورد، بهبود مییابد و چه بسا به جای ناراحت شدن از تلخی دارو، خوشحال هم باشد که بیماری را از خود دور کرده است.
این همان شناختی است که میتواند راه صحیح زندگی را به انسان بیاموزد و نیز با تغییر شناخت، از شناخت مادّی به سوی اعتقاد به خداوند و شناختن این که جهان، فعل خداوند و ناشی از اراده اوست،میتوان بهداشت روانی افراد را تأمین کرد. رابطه و أنس فرد با مسجد، در بسیاری از مؤلّفههای معرفتی، مانند ایمان و اعتقاد صحیح، کسب دانش و غیره میتواند نقشی اساسی و تقویّت کننده ایفا کند.
- راهکارهای عاطفی
منظور از راهکارهای عاطفی، مؤلّفههایی است که احساسات فرد را نشان میدهد؛ مانند ترس، وحشت، شادی، غم و رضایت.[۷۹] گرایشهای عاطفی افراد نیز همواره بر نگرشهای شناختی آنها مبتنی است. برای مثال، افراد با ایمان در آرامش روحی و روانی بهسر میبرند و همواره نوعی رضایت در آنان به چشم میخورد. ارتباط با مسجد هم، میتواند نقشی مستقیم و اساسی در شادی، نشاط و امیدواری افراد داشته باشد.
- راهکارهای رفتاری
منظور، رفتار و اعمالی است که افراد بر اساس نگرشهای شناختی و عاطفی انجام میدهند؛ مثل بسیاری از وظایفی مانند: استعانت از نماز و صبر، استفاده از روزیهای پاک و حلال که خداوند برای افراد مؤمن مقرّر میفرماید.[۸۰]
با توجّه به عقاید انسان و احساسات صحیح عاطفی، ارتباط با مسجد در اینگونه موارد تأثیری مثبت دارد. کسب روزی پاک با وجود ارتباط با مسجد و آموزههایی که در این باره وجود دارد، با کسب روزی از شیوههای دیگر متفاوت خواهد بود. همچنین، حضور زنان در مسجد با لباسی خاصّ، نقشی مهمّ در شخصیّت آنان دارد. به همین ترتیب، آراستگی مردان و لباسهای نظیف و زیبا پوشیدن و استعمال بوی خوش و نیز روابط اجتماعی مناسب با افراد مسجدی، میتواند شخصیّت رفتاری انسان را زیباتر کند.
۷-۱-۲. پرهیز از گناه
بر اساس حدیثی متواتر از امام علیj، مسجد، در جایگاه اصیل خویش، روح پرهیز از گناه و دوری از سرکشی را در دل و جان مؤمنان میدمد و آنان را به زیور «حیای اسلامی» آراسته میکند و جامه «خشیت از خدا» را به آنان میپوشاند. هنگامی که مؤمن وارد مسجد میشود، فضایی آکنده از قدس و طهارت او را در برمیگیرد. خانهای ساده و به دور از پیرایههای مادّی که مملوّ از جاذبههای معنوی و الهی است. پس،فرد مؤمن هنگامی که در این مکان مقدّس قرار میگیرد، سعی میکند به گناه آلوده نشود و تمام اعضاء و جوارح خود را از گناه دور نگه دارد و این عمل، نوعی تمرین در انجام کارهای خیر و دوری از بدیها است.پس، میتوان گفت حضور در مسجد، تمرین توجّه به خدا و آزمون ترک دنیاست.
طبق روایتی که از امام علیg نقل شد، تأثیرات رفتاری که حضور در مسجد برجای میگذارد، میتواند جامعه دینی را از فساد و گناه پاک کرده و مسلمانان را به سمت یک جامعه سالم هدایت کند: «اَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رِدی اَوْ یَتْرُکُ ذَنْبا خَشْیَةً اَوْ حَیاءً؛ یا کلماتی میشنود که او را از فساد و گناه باز میدارد. و یا به خاطر ترس [از خدا] یا حیا و آبرو، گناهی را ترک میکند».[۸۱]بر این اساس، یکی از کارکردهای مسجد، نقش بازدارندگی آن در ارتکاب جرایم و گناهان است.
علمای تربیتی نیز معتقدند که اجرای مناسک دینی، نوعی تمرین برای خویشتنداری و تحمّل قیود است و میتواند مقاومت در برابر جاذبههای نفسانی را افزایش دهد و موانع زندگی اخلاقی را کم کند.[۸۲] آثار سازنده و تربیتی حضور در مسجد، رفتهرفته به دیگر اعمال و احوال مؤمن نیز سرایت میکند. حضرت علیj در روایتی فرمودند: خداوند - تبارک و تعالى - به حضرت عیسىبنمریمj وحى فرمود که به جَماعت [و یا اَشراف] بنىاسرائیل بگو که جز با قلبهایى پاکیزه و چشمان خاشع و دستهاى پاکیزه، به خانه من وارد نشوند».[۸۳]
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که نقش مسجد، نقشی تکمیلی و ایجادی در حیطه شکلگیری و تقویّت رفتارهای مطلوب است و نه فقط این که تثبیتکننده رفتارهایی باشد که در مسجد رخ میدهند.
۷-۱-۳. ارتباط با دوست خوب
از مهمترین روابط اجتماعی انسان، روابط دوستی است. هیچ فردی در زندگی اجتماعی از دوستان خوب بینیاز نیست. دوست خوب، یاور انسان در مسیر راه سعادت و غمخواری دلسوز در هنگام بروز مشکلها و سختیها است. داشتن دوستان مناسب باعث سلامت روحی و هویّت اجتماعی مناسب انسان میشود؛ به خصوص در دوره نوجوانی و جوانی، افراد به شدّت تحت تأثیر محیط و دوستان خود هستند. یکی از مکانهایی که روایات آن را کانون یافتن دوست خوب و صمیمی میدانند، «مسجد» است. ازاینرو یکی از نقشهای تربیتی مسجد، این است که دلدادگان خود را با انسانهای صالح و برگزیده پیوند میدهد. از نظر علمای تربیتی، دوستِ خوب در سعادت انسان نقش مهمّی دارد؛ مسجد، بستری مناسب است تا میان صالحان و مؤمنان جامعه، آشنایی و پیوند ایجاد شود و شرایط تربیت و پرورش روحی و اخلاقی انسانفراهم آید. مسجد پایگاهی دینی و فرهنگی است که نمازگزاران مؤمن در آن رفت و آمد میکنند و دوستی با این افراد، در بینش انسان مؤثر است. با ایجاد پیوند و آشنایی میان مؤمنان، نخبگان و صالحان جامعه، بستری مناسب برای پرورش و تربیت روحی انسان فراهم میآید.
در روایتی از امام علیj برای حضور در مسجد هشت اثر نقل شده است:
«مَنِ اختَلَفَ اِلَی المَسجِدِ اَصابَ اِحدَی الثَّمانِ؛ اَخا مُستَفاداً فِی اللهِ، اَو عِلماً مُستَطرَفاً اَو آیَةً مُحکَمَةً اَو یَسمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّ عَلی هُدیً، اَو رَحمَةً مُنتَظَرَةً، اَو کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَن ردی، اَو یَترُکَ ذَنبا خَشیَةً اَو حَیاءً؛ کسی که به مسجد رفت و آمد میکند، یکی از منافع هشتگانه نصیب او میشود: برادری مفید و باارزش در راه خدا، یا علم و دانش نو، یا دلیل و برهان محکم [برای تثبیت عقاید]، یا کلماتی که موجب هدایت شود [میشنود]، یا رحمت مورد انتظاری [شامل حال او میشود]، یا مواعظی که او را از فساد و گناه بازدارد، [میشنود،] یا به خاطر ترس یا حیا و آبروی خود گناهی را ترک میکند».[۸۴]
امام علیj، اوّلین اثر ارتباط با مسجد را یافتن دوستان و برادران دینی مطرح میفرمایند. دوستیای که بر محور دین و بندگی خدای متعال شکل گیرد، پایدار خواهد بود و به دور از هرگونه دغل و انحراف است.این دوستیِ ایمانی، در شکل دادن به هویّت اجتماعی نوجوان و جوان، قابلیّت زیادی دارد و هویّت اجتماعی با محوریّت ملاکهای دینی و الهی را در فرد ایجاد میکند.
کسی که با خوبان معاشرت داشته باشد، حتّی اگر به این درجه از تکامل هم نرسیده باشد که به سبب ترس از خداوند به طرف گناه نرود، دستکم به دلیل شرم از برادران دینی خود، راه انحراف را در پیشنمیگیرد.
در این مکان مقدس مؤمنان فرصت مییابند با جمعی آشنا شوند که از نظر دین و عبودیت با آنان همرنگ هستند و توان ایجاد گروههای اجتماعی هماهنگ را دارند. بنابراین آنان میتوانند از بین اهل مسجد برادران یا خواهران مناسبی، از حیث دینی، برای خود بیابند که طبعاً آثار آن در ابعاد اجتماعی بروز خواهد کرد.
امام صادقg فرمود: «لا یَرْجِعُ صاحِبُ الْمَسْجِدِ باَقَلّ مِنْ اِحْدی ثَلاثِ خِصالٍ:... وَاِمّا اَخٌ یَسْتَفیدُهُ فِی اللّهِ؛ اهل مسجد به کمتر از یکی از سه چیز از مسجد بر نمیگردد که یکی از آنها دوستی است که از او در مسیر خدا استفاده میکند».
۷-۱-۴. پرورش روحیّه تواضع و فروتنی
در نظام تربیتی اسلام، تواضع و فروتنی یکی از مهمترین ویژگیهای اخلاقی است که در سایۀ غلبه بر هوای نفس و تکبر، ایجاد میشود. مسجد با شیوههای گوناگون سبب تقویت فروتنی میشود؛ زیرا مسجد تنها به گروه ویژهای از مسلمانان با سطح دانش و ثروت و جایگاه اجتماعی بالا تعلق ندارد، بلکه همه قشرهای جامعۀ اسلامی میتوانند برای اجرای مراسم دینی خود، در خانه خدا حاضر شوند. حضور همۀ طبقههای اجتماعی در مسجد و ارتباط آنان با یکدیگر به ایجاد و روحیه فروتنی در انسان کمک میکند. در مسجد، ثروتمندان با فقیران، عالمان با بیسوادان و جوانان با پیرها در ارتباطند. بی شک، کسی که در جریان روابط اجتماعی با افراد گوناگون ارتباط داشته باشد و از نشست و برخاست با قشرهای متوسط و ضعیف خودداری نمیکند، معمولاً از رفتارهای متکبرانه به دور میماند.[۸۵] از سوی دیگر از نظر مقررات دینی در مسجد، همۀ افراد در یک سطح هستند و کسی حق ندارد نسبت به دیگران تکبّر ورزد. آداب و مقررات مسجد برای همه یکسان است و کسی امتیازی بر دیگران ندارد و همه باید آداب مسجد را رعایت کنند.در نماز جماعت همه به یک شکل و در یک قالب کلی نماز میگذارند و کسی نمیتواند با تکبر و غرور خود را از دیگران برتر بداند و خارج از این چارچوب رفتار کند. افزون بر اینکه نماز در مسجد سبب افزایش تقوا میشود و تقوا نیز در ایجاد فروتنی نقش مهمی دارد. بنابراین، با توجه به جنبههای آموزشی و عبادی مسجد، باید گفت مسجد به عنوان مهم ترین پایگاه دینی با ایجاد و گسترش مفاهیم و تعالیم دینی در ایجاد فروتنی نقش مؤثری دارد.
۷-۱-۵. پرورش روحیّه جمعگرایی
اثر سازندۀ تربیتی دیگر مسجد، پرورش روح جمعگرایی در مسلمانان است. مسجد با ایجاد آشنایى و پیوند میان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بسترى مناسب براى پرورش و تربیت روحى - اجتماعى وى فراهم مىکند. «انزواطلبی» و«جمعگریزی»، بیماری روحی شناخته میشود؛ در حالی که «اجتماعی بودن» و «جمعگرایی» در حّد معقول و مطلوب آن، نشان سلامت روح و روان انسان به شمار میآید. بر این اساس،مسجد با فراخوانی پیوسته مسلمانان به اجتماعات، روح جمعگرایی، انعطاف و نظمپذیری را در آنان تقویّت میکند.
۷-۱-۶. پرورش روح تعهّد
مسجد، بهطور معمول جایگاهی برای طرح مشکلات، دغدغهها و نارساییهای اجتماعی است. بنابراین، حضور فرد در چنین مکانی تقویّت روح تعهّد و دردمندی را در وی موجب میشود و در مقابل نوعی مبارزهبا روح بیتعهّدی و بیتفاوتی محسوب میشود. اگر در میان افراد جامعهای، بهویژه نسل جوان، روح بیتعهّدی حاکم شود، آسیبهای اساسی بر پیکر اجتماع وارد خواهد شد.[۸۶]
۷-۲. کارکرد آموزشی مسجد
قرآن کریم میفرماید: «...قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُون...؛ بگو ای رسول، آیا آنان که اهل دانش هستند با مردم نادان یکسان هستند؟»[۸۷]
این آیه شعار بلند دین اسلام، در اصالت بخشیدن به علم و ارزشگذاری صریح برای دانایی است. همین یک شعار حماسی، کافی است تا امتّی را به حرکت در آورد و آنان را در مسیر علمآموزی تا مرحله جانبازی پیش ببرد.
در نظام تربیتی اسلام، برای کسب آگاهی و شناخت هر فرد، به عنوان مقدّمه ایمان شخصی و اجتماعی و به اندازۀ عقل او واجب است. بر همین اساس، تحصیل علم در میان مسلمان، وجوب عینی پیدا کرد و این موضوع، غیر از رشتههای تخصّصی بود که گاهی وجوب کفایی و گاهی وجوب عینی داشت.
علاوه بر آیات قرآن کریم، سیره پیامبرn عامل مهم دیگری در رویکرد علمی و آموزش جامعه اسلامی محسوب میشد. پیامبر اسلامn رسالت خود را با خواندن و قلم آغاز کرده بود؛ آن هم در محیطی که سابقهای از علم و دانش به معنای رایج آن روز جهان در آنجا وجود نداشت.[۸۸]
دینی که بر امر به خواندن و آموزش و مبارزه با جهل و نادانی شود طبیعی است که در این باره، ابزارها و وسایلی را به خدمت بگیرد؛ از جمله این ابزارها، استفاده از فضای مسجد در اوقات غیر عبادی است.
پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که مسجد نخستین مرکز تعلیم و تربیت مسلمانان بوده است. ازاینرو، نقش آموزشی و فرهنگی مسجد پس از جنبههای عبادی آن، سرآمد دیگر ابعاد است. به طور اساسی،پیریزی مسجد در صدر اسلام، پیریزی بزرگترین مدرسه اسلامی بود. مسلمانان تا چند قرن پیش، با پدیدهای به نام مدرسه ـ به معنای غربی و امروزی آن ـ روبهرو نبودند. پیش از پیدایش مدرسه - که تاریخ پیدایش آن به دو قرن نمیرسد - مسجد، یگانه مرکز مهمّ آموزشی و فرهنگی در کشورهای اسلامی بوده است. تا جایی که روزگاری این مسئله در میان فقیهان مطرح بوده که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا نه؟![۸۹]
در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانش آموزی نیز به شمار میآمد. پیامبرn و یارانش در مسجدالحرام گردهم میآمدند و از احکام الهی سخن میگفتند.
پس از هجرت پیامبر اسلامn به مدینه و بنا نمودن مسجدالنّبی، فصلی نوین در آموزش و فعّالیّتهای فرهنگی مسلمانان آغاز شد. تعلیم و تربیت و آموزش احکام دین در مسجد صورت مىگرفت و پیامبرn بیشتر اوقات پس از نماز صبح و عشا به سخنرانی و گفتگوهای علمی میپرداخت. این جلسهها با حضور مردان و زنان مسلمان برپا میشد[۹۰] که این از آشکارترین جلوههای آموزشی مسجد در مدینه بود. تفسیر قرآن و سخن گفتن درباره معانی آن، بخش درخور توجّهی از سخنرانیهای پیامبرn را تشکیل میداد.[۹۱] افزون بر جلسههای سخنرانی پیامبر، کلاسهای آموزشی گوناگونی نیز در مسجد تشکیل میشد.[۹۲]
در پرتو این گفتگوها و مناظرات، حقایق وحی و آیات الهی روشن میگردید و به شبهات پاسخ داده میشد و پرده جهل و تردید فرو میریخت.
«مسجد مدینه»، از یک سو، به صورت یک مرکز آموزشی ـ فرهنگی و پایگاهی برای مبارزه با جهل و از سویی دیگر به مکانی برای اشاعه فرهنگ و ادب و دیگر معارف اسلامی تبدیل شد. «حلقههای علمی» با جنب و جوش خاصّی در مسجد بزرگ مدینه به صورت رسمی تشکیل میشد. پیامبر اسلامn اصحاب را در قول و عمل، به پیوستن و شرکت فعّال در این حلقهها تشویق میکردند و میفرمودند: «به سوی باغهای بهشت بشتابید». پرسیدند ای پیامبر خدا! منظور شما از این سخن چیست؟ فرمودند: «حلقههای ذکر».[۹۳]
فعّالیّتهای آموزشی در زمان رسول اکرمs منحصر به مسجدالنّبی نبود؛ بلکه جلسات بحث و بررسی مسائل علمی در مساجد دیگری نیز انجام میشد که البتّه مسلمانان در سطحی محدودتر به کار آموزش و تلاشهای علمی مشغول بودند.
بدین ترتیب، مسجد به عنوان نخستین پایگاه علمی، رسالت خود را در جامعه نوساخته اسلامی برای ترویج و اشاعه دانش و گسترش فرهنگ اسلامی آغاز کرد و همچنان مسیر رشد و ترقّی علمی را پیمود؛بهطوری که در عصر خلفا نیز مساجد نزد عموم به عنوان کانون اصلی آموزش قرآن کریم، مسائل دینی، احکام و فقه اسلامی بود. این آموزشها، نه فقط در مرکز حکومت (شهر مدینه)، بلکه در شهرهای دیگر، مانند مکّه و سایر نقاط شبهجزیره و در تمام سرزمینهای پیوسته به حوزه قلمرو اسلامی انجام میگرفت.
در عصر خلافت امام علیj با انتقال مرکز خلافت از مدینه به کوفه، مسجد جامع بزرگ این شهر به عنوان یکی از مهمترین مراکز علمی آن روزگار، نقش خاصّی را در شکوفایی نهضت علمی و ارتقاء فرهنگ و تمّدن اسلامی ایفا مینمود.
اختصاص روند آموزشی و علمی در مسجد، به صدر اسلام منحصر نیست؛ بلکه در دورههای بعد از آن نیز اندیشمندان، متخصّصان و دانشپژوهان علوم و معارف اسلامی، جلسات خود را در مسجد برپا میکردند.ائمه بزرگوار شیعه و بزرگان تابعین، اصحاب پیامبر و نیز شاگردان و تربیتیافتگان مکتب اهلبیتb، رسالت تعلیم و تربیت و حلّ و فصل مسائل مهم علمی و دین را در مساجد بزرگ بلاد اسلامی عهدهدار بودند.به خصوص، در عصر امام باقرj و امام صادقj که نهضت و حرکت فرهنگی بزرگی توسّط این دو رهبران معصومb آغاز شده بود، مساجد به رشد و شکوفایی قابل توجّهی دست یافت. حتّی برخی از آنها به دانشگاههای بزرگ اسلامی در زمینههای علوم مختلف، نظیر فقه، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامی تبدیل شدند و پیدایش نهضتهای علمی و عقلانی در تاریخ اسلام را موجب گردیدند.[۹۴] چنان که «در عصر امام صادقg مسجد به دانشگاه بزرگی بدل گردید که قریب به چهار هزار دانشجو در آن آموزش میدیدند و طیف وسیعی از علوم مختلف در آن تدریس میشد که تا آن زمان بی سابقه بوده است».[۹۵]
۷-۲-۱. مرکزیت علمی مسجدالنبیn
با دقّت در سیره نورانی پیامبر اکرمs میبینم که آن حضرت به ابعاد آموزشی مسجد اهتمام ویژهای داشتند. پیامبرn میفرمایند: «کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلا ثَلاثَةً: قِرَائَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرٌ لِلَّهِ تَعَالَى أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ؛ هرگونه توقّفی در مسجد لغو و بیهوده است، مگر برای سه دسته: کسی که پس از نماز به تلاوت قرآن میپردازد، آن که سرگرم ذکر و یاد خداست و کسی که به مباحثات علمی اشتغال داشته باشد».[۹۶]
براساس روایت، تشکیل جلسههای علمی در مسجد، نسبت به جلسههای دعا، جایگاه والاتری دارد[۹۷]و پاداش آن، ثواب عمره کامل یا حجّ کامل[۹۸]و جهاد در راه خدا است[۹۹] که رحمت خدا آنان را فرامیگیرد.[۱۰۰] در این میان، طرح مباحث دینی در مسجد، فضیلت بیشتری دارد.
در منابع روایی اسلام احادیث و روایات وارده در خصوص مرکزیت مسجد برای تعلیم و تعلّم در عصر نبویn در مسجد آن حضرت تصویر روشنی را ارائه مینمایند که ذیلاً به چند نمونه اشاره میشود:
علّامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» این روایت را بیان کرده است: «خَرَجَ رسولُ اللهِn فَإِذَا فِی الْمَسْجِدِ مَجْلِسَانِ مَجْلِسٌ یَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ یَدْعُونَ اللَّهَ وَ یَسْأَلُونَهُ فَقَالَ کِلَا الْمَجْلِسَیْنِ إِلَى خَیْرٍ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَدْعُونَ اللَّهَ وَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَتَعَلَّمُونَ وَ یُفَقِّهُونَ الْجَاهِلَ هَؤُلَاءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِیمِ أُرْسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُم؛ رسول خداn به مسجد وارد شدند؛ در مسجد دو جلسه جداگانه برپا بود. گروهی در حال یاد دادن و فراگرفتن دانش بودند.جمعی نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول بودند. پیامبر اعظمs فرمودند: هر دو گروه به سوی یک هدف گام برمیدارند؛ دستهای خدا را میخوانند و گروهی نیز آموزش میبینند و نادانان را تعلیم میدهند؛ولی این گروه، کار برتری انجام میدهند. من نیز به منظور آموزش به مردم مبعوث شدهام؛ از اینرو، پیامبر اعظمn در میان گروهی که سرگرم آموزش بودند، نشستند».[۱۰۱]
حضرت رسول اکرمs ضمن تشویق عملی برای برگزاری جلسات درس و آموزش در مسجد، در حدیثی فرمودند: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ لَایُرِیدُ إِلَّا لِیَتَعَلَّمَ خَیْراً أَوْ لِیُعَلِّمَهُ کَانَ لَهُ أَجْرُ مُعْتَمِرٍ تَامَّ الْعُمْرَةِ و مَنْ رَاحَ إِلَى الْمَسْجِدِ لَایُرِیدُ إِلَّا لِیَتَعَلَّمَ خَیْراً أَوْ لِیُعَلِّمَهُ فَلَهُ أَجْرُ حَاجٍّ تَامَّ الْحِجَّةِ؛ پاداش کسی که صبحگاهان به قصد یاد دادن یا فراگرفتن چیز مطلوبی به مسجد میآید، همچون پاداش شخصی است که یک عمره کامل را انجام داده باشد و پاداش کسی که شبانگاهان به قصد یاد گرفتن و یاد دادن کار خیری به مسجد میآید، مانند پاداش فردی است که یک حجّ کامل به جای آورده باشد».[۱۰۲] از این حدیث روشن میشود که لازم نیست گفتوگوی علمی که در مسجد انجام میگیرد، بهطور حتم، دانشهای دینی باشد؛ هر دانش سودمندی را میتوان در مسجد مورد بحث و بررسی قرار داد.
«مکحول» از «عبدالرحمن بن غنم» روایت میکند که از ده نفر از اصحاب پیامبراکرمn شنیدم که میگفتند:
«إنّا کُنّا نُدّرسُ العلمَ فِی مسجدِ قُبا إذا خَرجَ عَلینا رسول اللهn فقال: تَعلّمُوا مَا شئتُم ان تعلموا فلن یأجرکمُ الله حتّی تعملوا؛ ما در مسجد مدینه مشغول مباحثه و فراگیری علم بودیم که ناگاه پیامبرn وارد مسجد شد، و فرمود: از علوم آنچه را که میخواهید یاد بگیرید، امّا بدانید که در قبال این یادگیری مشمول اجر و پاداش الهی نخواید بود، مگر این که بدان عمل نمایید.»[۱۰۳]
از صَفَوان بن عسّال نقل شده که گفت: به حضور پیامبرn رسیدم در حالی که آن حضرت به پُشتی بُرد سرخ رنگ خویش تکیه زده بود. گفتم: یا رسول الله، من برای کسب علم به مسجد آمدهام، حضرت فرمودند: «مَرْحَباً بِطَالِبِ الْعِلْمِ، إِنَّ طَالِبَ الْعِلْمِ تَحٌفُّهُ المَلائِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَا، ثٌمَّ یَرْکَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَتَّى یَبْلٌغٌوا السَّمَاءَ الدُّنْیَا مِنْ مَحَبَّتِهِمْ لِما یَطْلُبُ؛ آفرین باد بر طالب علم، همانا انبوه فرشتگان با بالهایشان گرداگرد شخص دانشجو را فرامیگیرند تا جایی که آسمان دنیا را از علاقهمندی و محبّت خودشان نسبت به دانشجو و آنچه دانشجو در تحصیل آن است پر میسازند».[۱۰۴]
همچنین از «ابی القمراء» نقل شده است: «کُنّا فِی مسجدِ رسول اللهn حِلَقاً نَتحدَّثُ إذ خَرجَ علینا رسول اللهn مِن بعض حُجره فنظر الی الحِلَقِ ثمّ، جلس الى اصحاب القرآن فقال: بهذا المجلس اُمرتُ؛ ما در مسجد رسول الله به صورت حلقههایى نشسته بودیم و سخن مىگفتیم که رسول خداn وارد مسجد شد و پس از نگاهى که به این حلقهها کرد، در گروه قاریان قرآن نشست و گفت من به حضور در این مجالس مأمور شدهام».[۱۰۵]
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود؟
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش برون میبرد ز موج
وین سعی میکند که رهاند غریق را(گلستان سعدی)
پیامبراکرمn با چنین ایده بلند و رسالتمندانهای است که در هر فرصتی تشکیل حلقههای درسی را مسجد گوشزد میفرمود و اهمیت تحصیل علم را تبیین میفرمودند.
آن حضرت در حدیثی میفرمایند: «مَا جَالَسَ قومٌ فی بیتٍ مِن بیوتِ الله یَدرسون کتابَ الله و یَتَغاطونَهُ بینهم إلاّ کانوا اَضیاف الله تعالی و اَضلّت علیهمُ الملائکةُ بِأجنحَتِها مادامُوا فیه حتّی یَخوضُوا؛ هیچ گروهی در خانهای از خانههای خدا برای آموزش کتاب خدا و آمیزش با آن اجتماع نکردند، مگر این که به مهمانی خداوند تعالی درآمدند و تا زمانی که غرق در مباحثات علمی هستند ملائکه آنان را مورد حمایت و حفاظت قرار میدهند».[۱۰۶]
آن حضرت در سخنی دیگر فرمودند: «مَنْ دَخَلَ مَسْجِدَنَا هَذَا، لیَتَعَلَّمَ خَیْرًا أَوْ لیعَلِّمَهُ، کَانَ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه... ؛ هرکسی برای تعلیم یا تعلّم وارد مسجد شود، همچون مجاهد در راه خداست».[۱۰۷]
به طور کلی علاقهای که پیامبرn به فراگیری علم در توده مردم مسلمان آن روز ایجاد کرده بود آن را وامیداشت که هرگاه پیامبرn در مسجد حضور پیدا میکردند، آن حضرت را چون نگینی در میان گرفته و از فرایض و سنن اسلامی سؤال نمایند.
۷-۲-۲. مشهورترین مساجد آموزشی(مساجد دانشگاهى)
- مسجد نبوى در مدینه
همچنان که گفته شد، «مسجد النبى»، که همزمان با هجرت رسول خداn به مدینه بنیاد گردید، در واقع از مشهورترین و کهنترین دانشگاههای عمومی اسلامى و پایگاه اساسىترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. پس از رحلت پیامبراکرمn ، بزرگان صحابه و سپس تابعان در این مسجد به تدریس و تعلیم مىپرداختند. تعلیم مبانى فقه مالکى به دست بنیانگذار آن، امام مالک، در این مسجد آغاز شد. با آن همه اعتبار و عظمتى که براى این مسجد فراهم گردید، تدریس و بحث در زمینه مسائل دینى و علمى، حتى در زمان پیامبرs نیز منحصر و محدود به این مسجد نبود و در خود مدینه مساجد دیگرى، اگرچه کوچک تر و محدودتر از مسجد بزرگ نبوى، فعالیت آموزشى داشتند.[۱۰۸]
بنا به گفته سهیلى، در شهر مدینه علاوه بر مسجدالنبىn ، نُه مسجد دیگر بود که در همه آنها با اذان بلال، اقامه نماز مىشد. همچنین به گفته «بکیر بن عبدالله بن الاشجع» که داود و دارقطنى به ترتیب، در مراسیل و سنن خود آن را روایت کردهاند، از جمله آن نه مسجد، مسجد «راتج»، مسجد «بنى عبدالاشهل»، مسجد «بنى عمروبن مندول» و مسجد «جهنیه و اسلم» بود.[۱۰۹]
تا روزگار خلیفه دوم، که مرزهاى اسلامى از حدود جزیرة العرب فراتر نرفته بود، مسجد النبىn در مدینه و مسجدالحرام در مکّه و گاهى نیز خانه اصحاب در آن دیار، مراکز فعّال تعلیمات اسلام بود. در اواخر دهه دوم، با افزایش چشمگیر دامنۀ فتوحات مسلمانان، مرزهاى اسلام از سوى شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان،آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام در سرزمینهاى فتح شده آغاز گردید و آن دسته از اصحاب پیامبرn و تابعان ایشان، که دعوت به اسلام و تعلیم مبانى دین را بر حضور در صحنههاى پیکار ترجیح مىدادند، در مساجد نوبنیاد به آموزش پرداختند. این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره و مدائن بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم برخى از صحابه رسول خداn مأمور اقامۀ نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند.[۱۱۰]
فاصله زمانى آغاز سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را مى توان از درخشان ترین دوره هاى تعلیمات مسجدى یا به عبارت دیگر، عصر فعالیت آموزشى دانشگاههاى عمومى دانست؛ زیرا دستاوردهاى مسلمانان در مسائل گوناگون علمى و فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز آن قسمت از پیشرفتهاى اقتصادى، اجتماعى، عمرانى، که پس از استیلاى عباسیان به وجود آمد، تأثیر قابل ملاحظهاى در ایجاد هوشیارى و جنبش علمى در مساجد گردید. توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان و مجامع ممتاز و مناسبى که با شرکت متفکران و دست اندرکاران مسائل تعلیماتى در آن مراکز به وجود آمد، همه دلایل کافى و آشکارى بر میزان پویایى و بارورى فکرى و علمى قابل ملاحظه در آن دوره از تاریخ اسلام است.[۱۱۱]
- مسجدالحرام در مکّه
این مسجد از مسجدالنبىn در مدینه کهنتر است. امّا تنها پس از فتح مکه در سال هشتم هجرى، در زمینه اهداف و اغراض اسلامى مورد استفاده قرار گرفت. تمامى دوران امویان و نیمه اول عصر خلافت عباسىان از درخشانترین مراحل تعلیماتى این دانشگاه بزرگ ملّى بوده است. رازى به نقل از حمیدى گفته است: بنابر مشهور، مجالس حلقه فتوا در مسجدالحرام به ترتیب به «عبدالله بن عباس» و پس از وى به «عطاء بن ابى رباج» و سپس به «ابن جریج» ابوخالد، بعد به «مسلم بن خالد رْنجى»، آن گاه به «سعید بن سالم قداح» و پس از او به «محمد بن ادریس شافعى» اختصاص داشت.[۱۱۲]
- مسجد جامع بصره
این مسجد که به «مسجد الامام علیg» شهرت دارد، نخستین مسجد ساخته شده در عراق است. امام علیg، پس از واقعه جمل در این مسجد نماز گزارد و در باره آن پیشگویی نمود[۱۱۳] که صدها سال بعد به وقوع پیوست و جزو غیبگوییهای آن حضرت شمرده میشود. امروزه از این مسجد، تنها قسمتی از گلدسته و باروی آن باقی مانده است.
این مسجد در سال ۴۱ هـ.ق. به دست زیاد بن ابیه، عامل معاویة بن ابى سفیان بر بصره، تجدید بنا یافت. نهضت معتزله، که در جریانات فکرى و سیاسى عصر اوّل عباسى تأثیر بزرگ و قابل ملاحظهاى داشت،نخست در جامع بصره پدیدار گشت.[۱۱۴]
- مسجد جامع کوفه
این مسجد در سال ۱۷ هـ.ق. بنا نهاده شد. انتقال امام علىg به کوفه و انتخاب این محل به عنوان مرکز حکومت اسلامى از سوى آن حضرت، در شکوفایى و جنبش علمى این مسجد تأثیر چشمگیری داشت.
مسجد جامع کوفه، پیوسته مسیر رشد و ترقى را پیمود تا در آغاز دولت عباسى، از مراکز مهم حل و عقد علوم و معارف اسلامى گردید و با جامع بصره به رقابت برخاست و مسائل و مبادلات علمى و ادبى بین این مرکز دینى و ادبى اسلامى در بارور ساختن علوم عربى به مقدار زیادى مؤثر افتاد.
علامه مرحوم استاد زکى (پاشا) دو دانشگاه بزرگ بصره و کوفه را از نظر روابط علمى و ادبى و رقابت هاى فیمابین و آثار متبادلى که با یکدیگر داشته اند با دو دانشگاه بزرگ انگلیسى - یعنى: آکسفورد و کمبریج - همانند دانسته است.[۱۱۵]
- مسجد جامع فسطاط (جامع عمرو)
این مسجد بزرگ در سال ۲۱ هـ.ق. به وسیله عمرو بن العاص (م. ۴۲ ق) بنیاد گردید و از همان روزهاى نخست، براى مسائل آموزشى مورد استفاده قرار گرفت و در طول حیات خود، مورد توجه و عنایت دولتهاى طولونى و اخشیدى و فاطمى بود. روش آموزشى معمول در این مسجد غالباً مبتنى بر مذهب شافعى بوده است.[۱۱۶]
مساجد دانشگاهى یا دانشگاههاى عمومى و آزاد را تقریباً در همه سرزمینهاى اسلامى مىتوان یافت. معروفترین آنها عبارتاند از: جامع دمشق در شام (اواخر قرن اول)، جامع زیتونیه در تونس، (اوایل قرن دوم)، جامع منصور در بغداد (نیمه اول قرن دوم)، جامع اعظم قریه در اندلس (نیمه دوم قرن دوم)، جامع قزوین در فاس مراکش (نیمه اول قرن سوم)، جامع الازهر در مصر (نیمه دوم قرن چهارم).
۷-۲-۳. مساجد دانشگاهى در ایران
نمونه این مساجد دانشگاهى در ایران اسلامى فراوان به چشم مىخورد و ایرانیان در استفاده آموزشى از این مساجد، اگرچه فضل تقدم را از آن خود نساختند، اما بسیار سریع دست به کار شدند. در قرن اول هجرى، مسجد آدینه سیستان ساخته شد و حسن بصرى در آن به آموزش پرداخت.[۱۱۷] در اواخر همان قرن، مسجد جامع بخارا پاى گرفت و حلقههاى درس در آن تشکیل شد. در قرنهاى بعد، نمونه این مساجد در نیشابور، همدان، کرمان، یزد، قزوین، شیراز، اصفهان و حتّى بخشها و شهرهاى درجه دوم، چون: بردسیر کرمان تأسیس شد و مورد استفاده عالمان و متعلمان قرار گرفت.[۱۱۸]
صاحب عباد مىنویسد: یکى از مراکز معتبر علمى - اسلامى در مرکز ایران، شهر تاریخى اصفهان است که چهرههاى درخشان تاریخى و ادبى و شخصیتهاى بارز علمى، همچون: حمزه اصفهانى، ابن واضح یعقوبى، ابوالفرج اصفهانى، حافظ ابونعیم اصفهانى، راغب اصفهانى و وجود مساجد کهن و مراکز متعدد علمى نام این شهر را از همان سدههاى نخستین اسلام در تاریخ فرهنگ تمدن اسلامى به عنوان «دارالعلم شرق» شهرت داده است.[۱۱۹]
همچنین دیگر از مساجد دانشگاهی ایران، نیشابور است که یکى از مراکز مهم سیاسى و علمى خراسان بود، از اینگونه مساجد بزرگ که در آموزش و پرورش از آنها استفاده مىشد، فراوان داشت؛ مانند مسجد «جامع منیعى» و مسجد «مطرزى» و مسجد «قدیم».[۱۲۰]
در بردسیر کرمان، مسجد بزرگى به نام «جامع تورانشاهى» وجود داشت و در آن کتابخانهاى داراى پنج هزار جلد کتاب بنا شده بود. در یزد، علاءالدوله کالنجار، از امراى دوره سلجوقى، مسجدى داشت که به «جامع قدیم» یا مسجد «قدیم جمعه» مشهور شده و تا دیرگاه - یعنى: حدود قرن نهم - مورد استفاده اهل علم بود.[۱۲۱]
استفاده از مساجد به عنوان دانشگاه و تشکیل کلاسهاى درسى در زمینههاى فقه، اصول، تفسیر و کلام اکنون در حوزههاى علمیه بزرگ و کوچک رایج است و علاوه بر جنبههاى علمى، جنبههاى تربیتى و اخلاقى در آنها مدّ نظر استادان و طلاب است. این سنت در بسیاری کشورهای اسلامی همچنان باقی است و میتوان به «مسجدالحرام» در مکّه مکرّمه و «مسجدالنبی» در مدینة الرسول و «مسجد گوهرشاد» در مشهد مقدّس و «مسجد اعظم» قم در جوار حرم حضرت معصومهh، که مهمترین مرکز دروس عالی حوزه علمیه قم به شمار میآید، اشاره کرد.[۱۲۲]
۷-۲-۴. تنوع آموزش و آموزشگران در مساجد
در مسجد مسائل گوناگونی به مسلمانان آموزش داده میشد. مباحث اعتقادی و آموزش مبانی ایمان به خداوند، در شمار اوّلین مسائلی بود که به مسلمانان و بهویژه آنان که تازه به دین مبین اسلام گرویده بودند، آموزش داده میشد. ابوذر میگوید: رسول خداn ایمان را قبل از آموزش قرآن به ما میآموخت. حضرت رسولn در کنار آموزش مباحث دینی، مسلمانان را با مسائل تاریخی نیز آشنا میکردند. راوی میگوید: پیامبرn گاهی شبها تا دیر وقت پیرامون تاریخ بنی اسرائیل برای ما سخن میگفت.[۱۲۳]
عامه مردم که به تعلیم و آموزش فرزندان خود رغبتی داشتند آنان را به مسجدها میفرستادند؛ و در آنجا حلقههای درس قرآن و حدیث فراهم میشد. بنابراین، قدیمیترین آموزگاران اسلام، قاریان بودند. تدریس در حلقه، با مراسم ساده و نیز با نشان دادن تقوا و فضیلت کامل آغاز میشد. معلّم، همیشه کار خود را با تمجید و تکریم خدا و با درخواست یاری و هدایت مردم آغاز میکرد و سپس به درس خود میپرداخت.در مراحل آغازین به علّت نبودن کتاب، با توجّه به اهمیّت متن تدریس شده، معلّم مجبور بود همه متن یا قسمتی از آن را برای دانشآموزان املاء کند. علاوه بر املاء، معلّم توصیه میکرد که دانشآموزان تمام یا قسمتی از مطالب بیان شده را حفظ کنند. در واقع، یکی از اصولی که برای قبولی و تأیید دانشآموزان ضروری بود؛ اصلِ حفظ کردن مطالب و بیان نمودن آنها بدون مراجعه به متن بود و کیفیّت و طرز بیان نیز بر قبولی تأثیر داشت.[۱۲۴]
«گرچه همۀ موضوعاتی که برای مسلمانان آشنا بود، در مسجد تدریس نمیشد، امّا موضوعات درسی، بسیار متنوع بود. در اکثر حلقههای درسی، علاوه بر تدریس مهارتهای اساسی خواندن و نوشتن، تبحّر یافتن در اصول دین نیز موضوعی اساسی بود. این امر از طریق تحصیل دروسی چون قرائت و تفسیر قرآن، حدیث، توحید و فقه حاصل میشد. بر آموزش ادب و زبان نیز تأکید میشد. علاوه بر شعر و ادبیات،دروس مربوط به جنبههای مختلف زبان عربی بسیاری از طالبان علم را به خود جلب میکرد و این دروس عبارت بود از لغت، نحو، صرف، بلاغت، انشا و خط.»[۱۲۵]
علاوهبر علوم مذکور، مطالب علمی و مسائل اجتماعی نیز در آن تدریس میشد و موضوعاتی، مانند تاریخ، جغرافی، اقتصاد و حتّی علوم سیاسی در آنجا بحث میشد. علم فلسفه، موضوعی بود که بیشتر مورد توجّه و انتخاب بسیاری از دانشآموزان بود. در بین موضوعات مهّم درسی، میتوان منطق، اخلاق، منطق مناظره و تصوّف را نام برد. جلسات درسهایی، مانند شیمی، فیزیک، ریاضیات، جبر و هندسه نیز دایر بود. اگرچه علوم علمی و تجربی یا در دانشکدههای مخصوص یا در منازل معلّمان به صورت خصوصی تدریس میشد؛ ولی مدارک تاریخی در دست است که آموزش اینگونه موضوعات علمی در بعضی از مساجد بزرگ نیز دایر بود. جلسات علم طبّ در جامع الازهر و در جامع ابنطولون مصر دایر بود. در «قَرَوّیین» مراکش طب تدریس میشد. در جامع الازهر و جامع ابن طولون کلاسهایی در علم نجوم و مهندسی برگزار میشد. به گفته «خولی» در مسجد بغداد طب، داروشناسی، مهندسی، نجوم و موضوعات دیگری تدریس میشد. طلاب سوری، ایرانی و هندی برای یادگیری این علوم به آنجا میرفتند».[۱۲۶]
استاد و مدّرس کلاسهایی که در مسجد تشکیل میشد، تنها حضرت رسولn نبود؛ حضرت علیj نیز گاهی به فرمان پیامبر خداn بر منبر آن حضرت و در حالی که یک پلّه پایینتر از جای پیامبر اسلامn مینشست،برای مردم سخن میگفت. گروههای مختلف با اساتید معیّن در گوشه و کنار مسجد، کلاسهای آموزشی برگزار میکردند و علوم و فنون مختلف آموزش داده میشد. أَنس میگوید: اصحاب پیامبرn پس از نماز صبح به گروههای مختلف تقسیم میشدند؛ برخی به تلاوت قرآن میپرداختند و گروهی واجبات و مستحبّات را فرامیگرفتند. به عنوان مثال، عبداللهبنرواحه در مسجد جلسات مربوط به توحید و معاد (مسائل اعتقادی) را اداره میکرد. او در غیاب حضرت رسولn نیز مسائل فقهی و اعتقادی را به مسلمانان آموزش میداد.[۱۲۷] خلیفه دوم در سال ۱۷ هـ.ق. (۶۳۸م) گروهی از قاریان را به نواحی مختلف فرستاد تا روزهای جمعه در مسجدها مردم را تعلیم دهند.[۱۲۸]
نکته درخور توجه این که موقعی که دانشجو تحصیلات خود را با موفقیت به پایان میرساند، به او گواهینامهای داده میشد که «اجازه» نام داشت. گواهینامه را مسجد تأیید نمیکرد، بلکه خود استاد آن را صادر میکرد. در گواهینامه قید میشد که دانشجو علم مورد نظر را مطالعه کرده و آموخته است و میتواند یافتههای علمی خود را به دیگران نیز انتقال دهد. این گواهینامهها که به خط خود استاد نوشته میشد به دانشجو اجازه تدریس میداد. در گواهینامه نام استاد، مهر و امضای او و محل و تاریخ نگارش گواهینامه قید میشد. در مواردی، استاد نام و امضای خود را در صفحه سفید اول یا آخر کتابی مینوشت که خود آن را یاد داده بود؛ بنابراین معمولاً هر فارغالتحصیل گواهینامهای از طرف استادش داشت.
۷-۲-۵. ضرورت حفاظت از محتوای آموزشی مساجد
مساجد، آن گونه که در صدر اسلام و دوران رسالت پیامبراکرمn مورد استفاده بوده است همچنان باید پا برجا نگهداری شود. بنابراین اگر با گسترش مراکز علمی، دینی، فرهنگی و مؤسسات مختلف، موجبات تخلیه مساجد از محتوای آموزشی آن فراهم شود و برنامههای آن صرفاً در نماز و مراسم عبادی و نیایشی خلاصه گردد، در آن صورت از مسجد طراز اسلامی، فرسنگها فاصله گرفتهایم. در حالی که نماز همواره در قالب علم، روح معنویت کسب میکند و معراج مؤمن نمازگزار با دو بال ایمان و معرفت مصداق عملی مییابد. ازاینروست که با وجود توسعه نهایی علوم، مراکز و مؤسسات علمی در عصر دولت کریمه حضرت مهدیf، برنامههای اموزشی مساجد به هیچوجه تعطیل نمیگردد، بلکه بر رونق آن نیز افزوده خواهد شد. چنان امام علیg در سخنان گهربارش در تعریف عصر مهدویت و جهان بعد از ظهور چنین میفرماید: «کَأنّی أنظُرُ إلى شیعَتنا بمسجِدِ الکُوفَة، قَد ضَرَبُوا الفَساطیطَ یُعَلّموُنَ النّاسَ القُرآنَ کَما اُنزِلَ؛ گویا شیعیان ما اهلبیتb را مىبینم که در مسجد کوفه گرد آمدهاند و خیمههایى برافراشتهاند و در آنها قرآن را آن چنان که نازل شده است، به مردم آموزش میدهند».[۱۲۹]
همچنین آن حضرت در روایتی دیگر میفرمایند: «کَأنّی بِالعَجَمِ فَساطیطُهُم فی مَسجدِ الکُوفَة یُعَلّمُونَ النّاسَ القُرآنَ کَما اُنزِلَ؛ گویی ایرانیان را با چشم خود میبینم که در مسجد کوفه خیمه زده قرآن را آن گونه که نازل شده، به مردمان آموزش میدهند».[۱۳۰]
۷-۲-۶. نکاتی درباره آثار آموزشی مسجد
۱. جنبههای آموزشی مسجد، رسالت اساسی این نهاد در تمامی دورهها و مکانهاست. مسجد با ویژگیهایی که دارد، برای همیشه آموزشگاه مبانی دینی و معارف اسلامی است. ازاینرو مسجدی که نقش مؤثر خود را در زمینههای فرهنگی، آموزشی ایفا نکند، در حقیقت در اجرای بخش مهمی از رسالت خویش باز مانده و از مسجد طراز اسلامی فاصله گرفته است. بر پایه همین ارزیابی است که امام علیg، مسجدی را که در آن خبری از هدایت، تبلیغ و ترویج دین نباشد، مسجد خراب برشمرده است.[۱۳۱]
۲. بی تردید شکوفایی علمی مسجد و طرح دانشهای گوناگون در آن، کمالی برای مسجد به شمار میآید، ولی پرداختن به این امور، نباید سبب شود تا رسالت اولیۀ مسجدی که پرداختن به دانشهای دینی است،فراموش شود.
از نگاه امام علیg، یکی از رسالتهای مهم و اساسی مسجد آن است که به معنای حقیقی کلمه، کانون هدایت مسلمانان باشد.[۱۳۲]
۳. در میان مباحث و علوم دینی، پرداختن به علوم قرآنی در مسجد، اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا قرآن و مسجد، پیوند ویژهای با یکدیگر دارند. پیامبرn در این باره میفرمایند:
«انما نُصِبَت المساجِدُ لِلقُرآنِ؛ مساجد را برای (خواندن و فهمیدن) قرآن بنا کردهاند».[۱۳۳]
همچنین فرمودند: «مَن اَحبَّ القُرآنَ فَلیُحِب المساجِد؛ دوستدار قرآن، مسجد را نیز باید دوست داشته باشد».[۱۳۴]
شواهد تاریخی بیانگر آن است که در مسجد النبی جلسههای قرائت و تفسیر قرآن رونق ویژهای داشته است. عبادة بن صامت، از سوی پیامبرn مأمور بود تا قرآن را به مردم آموزش دهد.[۱۳۵] جلسهای مربوط به قرآن و علوم قرآنی حتی شبها تا دیر هنگام نیز در مسجدالنبی برپا بود.[۱۳۶]
۴. مطالعه تاریخی مساجد از آغاز تاکنون نشان میدهد که مسجد و کتابخانه، همواره در کنار هم بودهاند.
از همان آغاز که قرآن به صورت مکتوب درآمد، مسلمانان قرآنهای نوشته را به مسجد هدیه و یا وقف میکردند. با افزایش شمار کتابها، کتابخانههای مساجد نیز، رشد چشمگیری یافت. این کتابخانهها نقشی بزرگ در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی داشتهاند. در شرایط کنونی، نمیتوان مسجدی را که بدون کتابخانه باشد، مسجد نمونهای نامید. ازاینرو، لازم است در زمینه تأسیس و تجهیز کتابخانه مساجد،گامهای مهمی برداشته شود. برای رسیدن به این مهم باید به چگونگی ساختمان و بنای مسجد بسیار توجه کرد.
۵. روایاتی که مسجدِ زن را، خانه او دانسته[۱۳۷] بر آن نیست که زنان را از آمد و شد به مسجد بازدارد، بلکه همانگونه که بسیاری از فقیهان گفتهاند، مقصود این روایات، تأکید بر لزوم رعایت حجاب و پاکدامنی است. ازاینرو اگر زنان بتوانند حجاب اسلامی و شئون زن مسلمان و عفاف و پاکدامنی را رعایت کنند، میتوانند با حضور در مساجد از فضائل و آثار معنوی این مکان مقدس بهره برند و فضیلت نماز خواندن در مسجد برای آنان، همچون مردان است.
امام خمینیv در این باره فرموده است: «اگر [زنان] بتوانند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.»[۱۳۸] همچنین حضرت آیت ا... مکارم شیرازی میفرمایند:«برای زنها بهتر آن است که نماز را در خانه بخوانند، ولی اگر خود را از نامحرم به خوبی حفظ کنند، بهتر است در مسجد بخوانند.»[۱۳۹] چنان که در تاریخ صدر اسلام آموزش و یادگیری در مسجدالنبی، امری همگانی بود و به گروه و یا قوم خاص و یا مردان اختصاص نداشت. به همین دلیل، زنان نیز در مسجدالنبی و دیگر مساجد حضور مییافتند و سؤالهایشان را مطرح و پاسخ دریافت میکردند.[۱۴۰]
نتیجه گیری
از مطالب یادشده به روشنی درمییابیم که مساجد، در طول تاریخ اسلام، کارکردهای متنوّع و متعددی داشته و همواره تأثیرگذار و سازنده بودهاند، امّا این کارکردها، طی سالهای أخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و شرایطی ایجاد شده که بیشتر مساجد تنها حکم اماکنی برای عبادت و اقامه نماز پیدا کنند.
اکنون جوامع اسلامی همانند دیگر جوامع از ویژگیها و کارکردهای حقیقی مسجد در صدر اسلام بسیار فاصله دارد؛ برای رسیدن به الگوی مسجد طراز اسلامی نیاز به کم کردن این فاصلهها داریم، مسجد طراز اسلامی عهدهدار نقشهای مهمی در زمینه عبادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، تربیتی، آموزش و... است. برای تبیین جایگاه و شاخصههای مسجد طراز اسلامی باید بازگشتی به صدر اسلام داشت و بررسی کرد که در آن زمان هدف از تشکیل بنای «مسجد» چه بوده و نیات و خواستههای پیامبرn در مورد مسجد چیست؛ زیرا مشخص کردن کارکرد مسجد در صدر اسلام میتواند بهترین الگو در تهیه و تدوین مسجد جامع طراز اسلامی باشد. از جمله کارکردهای شاخص و اثرگذار مسجد، کارکرد تربیتی و آموزشی بوده است. از روزهای نخست ساخت مسجد، مسئله آموزش با مسجد ارتباطی تنگاتنگ داشت؛ زیرا آموزههای وحیانی در مسجد آموزش داده میشد. حفظ و درک آیات قرآن آغاز آموزش بود و پس از آن مطالعه و یادگیری سخنان گرانبهای پیامبرn . برایناساس، تبدیل مسجد به اولین مدرسه مسلمانان رویدادی اتفاقی نبود؛ بلکه پیامبرn میخواست مسجد به مرکز مهم آموزش در جامعه اسلامی تبدیل شود. بنابراین، مسجد نخستین مکانی بود که مسلمانان در آن با خداوند نیایش و رازونیاز میکردند؛ ولی از همان نخستین سالهای ظهور اسلام، در این مکان مقدس، مسائل علمی و آموزشی نیز مطرح میشد. از زمان رسول خداn ، تشکیل حلقههای درس در مسجد امری طبیعی بوده است. در تاریخ اسلام، مساجد و جوامع علمی بسیاری تأسیس شد که برخی از آنها به دلیل قوت آموزشی شهرت بسیار یافتند. باوجود اینکه پس از ظهور مدارس و دارالعلمها بیشتر مساجد نقش آموزشی و تعلیمی خود را از دست دادند؛ امّا برخی از آنها این وظیفه خطیر را همچنان حفظ کردند.
به هر حال، مبالغه نیست اگر گفته شود که مسجد در گذشته، همان نقشى را داشت که دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى کنونى دارند. اساطین علما، که مسلمانان به آنها مباهات مىکنند، حیات علمى خود را در رواقهاى مساجد سپرى مىکردند و آن گاه که بهره کافى کسب مىنمودند، حلقات درس تشکیل مىدادند و به تعلیم مىپرداختند. ازاینرو مىتوان گفت که مساجد مسلمانان در هیچ روزى از حلقه درس علما و طلاب خالى نبوده، حتى امروزه نیز در این زمینه، مساجد همچون ستارگان فروزانى مىدرخشند و همه ساله هزاران استاد از این مساجد و مؤسسات وابسته به آنها خارج مىشوند و به نشر اسلام و علوم اسلامى مىپردازند.
از آنجا که تزکیه و تعلیم دو بال پرواز در آسمان کمال انسانی است، مساجد در کنار انسانسازی و پرورش بُعد اخلاقی، همواره جایگاه و مهد علوم مختلف به ویژه علوم دینی بوده است. ترغیب و تشویق رهبران دینی به گسترش تعلیم و تعلّم در مساجد، از یک سو دلیلی بر اهتمام اسلام به مسئله علمآموزی و از سوی دیگر عاملی برای توجه دادن به مسجد به عنوان نه فقط یک پایگاه عبادی بلکه به عنوان مرکزی علمی،فرهنگی و آموزشی است. نکته پایانی این که، بدون شک با احیای کارکرد مسجد در صدر اسلام و الگو قراردادن آن میتوان به مسجد جامع طراز اسلامی دست یافت. به یقین در شرایط کنونی «توسعه» و «جهانی شدن» و عصر انفجار اطلاعات، دیگر نمیتوان در مساجد فقط به تلاوت آیات کریمه و نقل روایات معصومینb، توصیهای اخلاقی و احیاناً مشکلات مسجد و یا اهالی محله، بسنده کرد و بهره وری مساجد را به این حد محدود، متوقف ساخت. بلکه مساجد باید بتواند با رویکرد و رهیافت جدید و الگوگیری از کارکرد آغازین آن کاملاً هدفمند نمازگزاران را هدایت کند. زیرا، مسجد ابزارها و موقعیتی را در اختیار دارد که به کمک آن میتواند به آموزش و افزایش شناخت دینی نمازگزاران بپردازد. مسجد مکانی است که مسلمانان برای برپایی فرائض الهی و مجالس مذهبی در آن حاضر میشوند و این فرصت مناسبی است تا معارف و احکام دین نشر پیدا کند.